مدتی است رسانهها پر شده است از خبرهای دلخراش. هر روز عدهای از انسانها (بهویژه کودکان بیگناه) کشته، زخمی، یا دستکم آواره میشوند. این رویدادها بیتردید دل آدمی را میرنجاند. خداوندا از ته قلب از تو میخواهم سایهٔ صلح و آرامش را بر سر همهمان بیفکنی، ستمکاران را زودتر به جزای اعمالشان برسانی و ستمدیدگان را یاری رسانی.
استاد نجفی بر این باورند که «اهل کشور افغانستان را باید افغان بنامیم و نه افغانی، چنانکه اهل کشور ترکیه و استان کردستان را تُرک و کُرد مینامیم و نه تُرکی و کُردی. البته افغانی نیز واژهٔ صحیحی است، ولی نه بهمعنای "اهل افغانستان"، بلکه بهمعنای "منسوب به افغانها" یا "ساختهٔ افغانها"، مثلاً "رسوم افغانی" یا "فراوردههای افغانی". واحد پول افغانستان نیز افغانی نامیده میشود» (1370: 32). افزونبراین، مطابق قانون اساسی افغانستان (1382، فصل اول، مادهٔ چهارم)، «بر هر فردی از افراد ملت افغانستان کلمهٔ افغان اطلاق میشود.»
اما باید توجه کرد که «در نظر گروه وسیعی از مردم افغانستان، کاربرد "افغان" هم بیاشکال نیست، چون نام قوم "افغان" (پشتون) را تداعی میکند که فقط یکی از اقوام این کشور است و انتساب همهٔ مردم افغانستان به این قوم، خالی از اشکال نیست، مثل اینکه همهٔ مردم هندوستان را "هندو" بنامیم» (کاظمی، 1391). به نظر میرسد به همین دلیل است که اخیراً واژهٔ «افغانستانی» را، ظاهراً به قیاس «پاکستانی»، برساختهاند، «هرچند از نظر حاکمیت کنونی این کشور، "افغانستانی" نامیدن مردم افغانستان، اعتراضی غیرمستقیم به قوانین رسمی و عرف دیپلماتیک کنونی به حساب میآید، چون قوهٔ حاکمهٔ افغانستان بر آن است که همهٔ مردم این کشور، حتی از اقوام گوناگون، "افغان" به حساب میآیند» (کاظمی، 1391).
یادداشتها:
ـ قانون اساسی افغانستان (1382).
ـ کاظمی، م.ک. (1391). چرا مردم افغانستان واژههای «افاغنه» و «افغانی» را نمیپسندند؟ اینترنت: خبرگزاری فارس.
ـ نجفی، ا. (1370). غلط ننویسیم: فرهنگ دشواریهای زبان فارسی. چاپ 3م. تهران: نشر مرکز.
امروزه فاصلهگذاری برون و درون کلمات نه تنها امری ضروری است، که باعث رسایی و زیبایی نوشتهمان میشود. در نوشتههای فارسی، دو نوع فاصله وجود دارد: فاصلهٔ برونکلمهای و فاصلهٔ درونکلمهای. فاصلهٔ برونکلمهای، در واقع، همان فاصلهٔ میان کلمههای یک جمله یا عبارت است، که فاصلهٔ یکحرفی نیز خوانده میشود. به طور مثال، به فاصلهٔ میان کلمههای عبارت «یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود» فاصلهٔ برونکلمهای گفته میشود. فاصلهٔ درونکلمهای، که نیمفاصله نیز نامیده میشود، به فاصلهٔ میان اجزای ترکیب یا حروف منفصل گفته میشود (دستور خطّ فارسی، 1389: 10). مثلاً، به فاصلهٔ میان زبان و شناسی، ترجمه و پژوهی، در واژههای «زبانشناسی» و «ترجمهپژوهی»، از سویی، و فاصلهٔ میان حروف واژهٔ «رازورزی»، از سوی دیگر، فاصلهٔ درونکلمهای یا نیمفاصله گفته میشود. ظاهراً اولین کسیکه فاصلهگذاری را در رسمالخط فارسی به کار گرفته است شادروان دکتر غلامحسین مصاحب، سرویراستار دایرةالمعارف فارسی، بوده است (صلحجو، 1386: 34).
اهمالکاری در مورد فاصلهگذاری، در بیشتر موارد، موجب ابهام و دیرخوانی میشود. به مثال زیر (صلحجو، 1386: 33 ـ 34) توجه کنید:
ـ جهان شاهمحمدی در پایاننامهٔ خود به کارخانهداران خود محور چگونگی انجامدادن کار را نشان داد.
فقط در صورتی میتوانیم جملهٔ بالا را درست بخوانیم که فاصلههای میان و درون کلمات را رعایت کرده باشیم، زیرا بیشتر واحدهای این جمله را، برمبنای فاصلهگذاری، به دو صورت میتوان تعبیر کرد:
ـ جهان شاهمحمدی (جهان شاهمحمدی / جهانشاه محمدی)
ـ پایاننامه (پایاننامه / پایانِ نامه)
ـ کارخانهداران (کارخانهداران / کارِ خانهداران)
ـ خود محور (خود محور / خودمحور)
چنانچه فاصلههای مزبور را رعایت کنیم، جملهٔ فوق را باید به صورتهای زیر بازنویسی کنیم :
ـ جهانِ شاهمحمدی در پایانِ نامهٔ خود به کارِ خانهدارانِ خود محور چگونگی انجامدادن کار را نشان داد.
ـ جهانشاه محمدی در پایاننامهٔ خود به کارخانهدارانِ خودمحور چگونگی انجامدادن کار را نشان داد.
برای نگارش نیمفاصله میتوان از نرمافزار کمحجم و رایگان تریلیآوت [TrayLayout] استفاده کرد. پس از نصب و اجرای این نرمافزار، کافی است کلیدهای فاصله [space] و تبدیل [shift] را با هم فشار دهید.
عمدهترین کاربرد نیمفاصله |
||||||
|
کاربرد |
مثالها |
||||
|
فعل |
پیشوند «می» |
√ |
میروم |
× |
می روم |
|
مجموعهٔ {ام، ای، ایم، اید، اند} |
√ |
خستهام |
× |
خسته ام |
|
|
√ |
رفتهاید |
× |
رفته اید |
||
|
اسم |
نشانهٔ جمع |
√ |
کتابها |
× |
کتاب ها |
|
مجموعهٔ {ام، ات، اش، مان، تان، شان} |
√ |
خانهاش |
× |
خانه اش |
|
|
√ |
کشتیشان |
× |
کشتی شان |
||
|
اسمهای دوجزئی |
√ |
نیمفاصله |
× |
نیم فاصله |
|
|
اسمهای چندجزئی |
√ |
دستدومفروشی |
× |
دست دوم فروشی |
|
|
صفت |
پسوند «تر» |
√ |
کوچکتر |
× |
کوچک تر |
|
پسوند «ترین» |
√ |
بزرگترین |
× |
بزرگ ترین |
|
|
صفتهای دوجزئی |
√ |
کمسواد |
× |
کم سواد |
|
|
صفتهای چندجزئی |
√ |
بههمریخته |
× |
به هم ریخته |
|
|
قید |
قیدهای دوجزئی |
√ |
دستکم |
× |
دست کم |
|
قیدهای چندجزئی |
√ |
رویهمرفته |
× |
روی هم رفته |
یادداشتها:
ـ دستور خطّ فارسی (1389). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. چاپ 9م. تهران: انتشارات فرهنگستان.
ـ صلحجو، ع. (1386). نکتههای ویرایش. تهران: نشر مرکز.
در فرهنگهای هزاره (1379) و پویا (1387) در برابر یکی از معانی modification معادل «جرحوتعدیل» آمدهاست، که ترکیبی عطفی است. modificaiton، در لغت، به معنای تغییر اندکی است که بیشتر، برای سازگاری، در چیزی اعمال میشود. بیتردید، «اگر» بتوان در برابر هر واژهٔ بیگانه معادل «یکواژهای» یافت، آن واژه بر معادلهای «دوواژهای» یا ترکیبی ترجیح دارد. به طور مثال، ترجمهپژوه پرآشنا، لارنس ونوتی، کتابی دارد با عنوان The Translator’s Invisibility، که عنوان آن را مترجمی به «نامرئیبودن مترجم» برگردانده است. اما مترجم دیگری همین عنوان را به «ناپیدایی مترجم» ترجمه کرده است، که زیباتر و رساتر است و بر ترجمهٔ اول ترجیح دارد. در زبان فارسی، اصطلاح «چکشکاری» گاهی مجازاً به معنای «جرحوتعدیل» به کار میرود (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «چکشکاری»). از این رو، اصطلاح رساتر «چکشکاری» را میتوان گاهی (البته نه همیشه) در برابر modificaiton، به جای «جرحوتعدیل»، به کار برد، بدون آنکه این ترکیب عطفی غلط باشد:
- They have used the same process for almost 50 years with only minor modifications.
ـ آنها همان فرایند را تقریباً 50 سال با چکشکاری اندکی به کار بردهاند.
- This article needs some modifications.
ـ این مقاله به چکشکاری نیاز دارد.
یادداشتها:
ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1381). فرهنگ بزرگ سخن. (8جلد). تهران: سخن.
ـ باطنی، م.ر. و دستیاران (1387). فرهنگ معاصر پویا. ویراست 3م. تهران: فرهنگ معاصر.
ـ حقشناس، ع.م. و دیگران (1379). فرهنگ معاصر هزاره. تهران: فرهنگ معاصر.
در زبان کرهای، برخلاف بیشتر زبانها، سخنگویان ابتدا نام خانوادگی را میگویند و سپس نام را؟
نرمافزار آموزش زبان فارسی نرمافزاری رایگان است، که در اصل برای غیرفارسیزبانان طراحی شده است. البته فارسیزبانان نوآموز نیز میتوانند فارسی (بهویژه الفبا و فارسی نوشتاری) را با آن فراگیرند. جالبترین ویژگی این مجموعه نرمافزاری توجه به فارسی گفتاری است. از جمله ویژگیهای دیگر این نرمافزار، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1. استفاده از صدا و تصویر برای سهولت آموزش
2. رابط کاربری نسبتاً کاربرپسند
3. حجم نسبتاً کم
4. اجرای بدون نیاز به نصب
البته این نرمافزار راهی طولانی در پیش دارد، که امید است در ویراستهای بعدی بهبود یابد، البته اگر اصلاً ویراست بعدی در کار باشد. اما طبق قاعدهٔ «لنگ کفش کهنه در بیابان نعمت است» تولد و وجود این نرمافزار را باید جشن گرفت، زیرا تا جایی که نویسندهٔ این سطور اطلاع دارد نرمافزارهایی از این دست، آن هم رایگان، بسیار کمیاباند، بلکه شمار آنها از تعداد انگشتان دست فراتر نمیرود.
تصویری از کتاب اول (درس یکم)
عمدهترین مباحث کتاب اول:
1. آشنایی با شکل و نام حروف فارسی
2. آشنایی با شکل حروف و آواهای حروف زبان فارسی
3. آشنایی با تلفظ آواهای کوتاه و بلند حروف فارسی
4. آشنایی با حروف همآوا
5. مقایسهٔ آواهای کوتاه و بلند حروف
6. آموزش ضمایر اول شخص
ادامه مطلب ...