حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

قصابی!

رفته بودم قصابی. خیلی هم شلوغ بود.

قصابه، گوشت هر کی آماده می‌شد، این‌جوری صداش می‌زد:

ـ گوساله کی بود؟

ـ گوسفند بیا جلو!

به یکی هم گفت: تو گوسفندی؟

گفت: نه، آقا! من گاوم!

خوشبختانه، من جیگر می‌خواستم.

گفت: جیگر بیا جلو!


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد