حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

ضمیر: جانشین اسم یا جانشین گروه اسمی؟

در تعریف «ضمیر» غالباً عنوان می‌شود که  ضمیر «واژه‌ای ]است[ که به جای اسم به کار می‌رود و از تکرار آن جلوگیری می‌کند، مانند ”او“ در این جمله: علی را دیدم و با او صحبت کردم» (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «ضمیر»). از سوی دیگر، در کتاب‌های درسی این اصطلاح را چنین تعریف‌ کرده‌اند: «کلمه‌های مانند: ”من، او، شما، م، تان و ...“ که به جای اسم می‌نشیند ضمیر نام دارند» (فارسی پایه هفتم، 1394: 104). و نهایتاً در برخی از کتاب‌های دستور نیز تعریف این اصطلاح از این قرار است: «واژه‌ای که جانشین اسم می‌شود و با آوردن آن دیگر خود اسم را نمی‌آوریم ضمیر نامیده می‌شود» (انوری و احمدی، 1390: 9).


اما باید توجه کرد چنین تعریفی که ضمیر را «جانشین اسم» معرفی می‌کند نارساست (غلامعلی‌زاده، 1374: 41)، بلکه تصور نادرستی از ضمیر است (Payne 2011: 122). نارسایی و نادرستی چنین تعریفی را می‌توان با مثالی ساده برملا کرد:

ـ آن مرد جوان بازیگر است.

اگر ضمیر «جانشین اسم» باشد، لذا باید بتوان ضمیر «او» را با اسم «مرد» جایگزین کرد:

ـ * آن او جوان بازیگر است.

اما این جمله غیردستوری است (در زبان‌شناسی در ابتدای جملات و عبارات غیردستوری علامت ستاره (*) می‌گذارند).


چنانکه ملاحظه می‌کنید، این طور نیست که ضمیر لزوماً «جانشین اسم» باشد. بلکه، تعریف درست‌تر و دقیق‌تر این است که ضمیر «جانشین گروه اسمی» است، اگرچه ممکن است گروه اسمی گاهی (و البته گاهی، نه همیشه)  فقط از یک اسم تشکیل شده باشد. عبارت «آن مرد جوان» در مثال بالا یک گروه را تشکیل می‌دهد: (گروه اسمی)، چون توالی این واژه‌ها در آن جمله به اتفاق هم یک نقش نحوی را ایفا می‌کند: (نقش «نهاد»). از این رو، ضمیر «او» را می‌توان به جای این گروه اسمی به کار برد:

ـ او بازیگر است.

اما چنانکه گفتیم، گروه اسمی گاهی ممکن است فقط از یک اسم تشکیل شده باشد. در این صورت، آن اسم به تنهایی یک گروه اسمی را تشکیل می‌دهد:

ـ معلم آمد.

ـ او آمد.


حتی معادل انگلیسی ضمیر (یعنی pronoun) نیز فریبنده است. noun یعنی اسم و پیشوند pro یعنی جایگزین و لذا pronoun به طور ضمنی یعنی «جایگزین اسم». اما چنانکه نشان دادیم، ضمیر جانشین گروه اسمی است. از همین رو است که برخی از زبان‌شناسان بیشتر اصطلاح دقیق‌تر pro-NP را می‌پسندند (Tallerman 2014: 171). گفتنی است که NP صورت کوتاه Noun Phrase (گروه اسمی) است.

 

یادداشت‌ها:

ـ اکبری‌شلدره، ف. و دیگران (1394). فارسی. پایه هفتم دوره اول متوسطه. تهران: شرکت چاپ و نشر کتاب‌های درسی ایران.

ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1381). فرهنگ بزرگ سخن. (8‌‌جلد). تهران: سخن.

ـ انوری، ح. و احمدی گیوی، ح. (1390). دستور زبان فارسی2، ویرایش 4م. تهران: فاطمی.

ـ غلامعلی‌زاده، خ. (1374). ساخت زبان فارسی. تهران: احیای کتاب.

- Payne, T. E. (2011). Understanding English Grammar. UK: Cambridge.

- Tallerman, M. (2014). Understanding Syntax. 4th edition. UK: Routledge.

نظرات 1 + ارسال نظر
میرفخرائی 4 تیر 1395 ساعت 21:58 http://mirfakahraei.ir

سلام
خیلی خوش‌حالم از وجود وبلاگ شما و از یادداشت‌هاتون بهره می‌برم
امیدوارم همین‌طور به نوشتن ادامه دهید
دوستدار ترجمه و ویرایش، میرفخرائی

دوست عزیز
مایه خوشحالی و دلگرمی بنده است که وبلاگم را پسندیده‌اید و از یادداشت‌های آن بهره می‌برید.
موفق و سربلند باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد