حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

کاربرد نوظهور go و be like

رایج‌ترین معنا و کاربرد go در انگلیسی به عنوان فعل از این قرار است: رفتن، حرکت کردن و ... . از سوی دیگر، like دو کاربرد عمده دارد (Berry 2015: 138): یکی به عنوان حرف‌ اضافه و دیگری به عنوان فعل. رایج‌ترین کاربرد like‌ به عنوان حرف اضافه به معنای «مثل، مانند، نظیر و ...» یا «شبیه، مشابه، همانند و ...» است:

- I’ve been to lots of places, like Thailand, Vietnam, China...

ـ من خیلی جاها، مثل تایلند، ویتنام، چین و ... بوده‌ام.

- He is very like his brother.

ـ او خیلی شبیه برادرش است.

کاربرد عمده دیگر like به عنوان فعل است و به معنای «دوست داشتن و ...»:

- Everybody likes a big spender – until his money runs out.

ـ همه آدم‌های دست‌به‌جیب را دوست دارند ــ ]البته[ تا وقتی که پولش تمام نشده است.

 

اما این دو واژه اخیراً کابرد تازه‌‌ای یافته‌اند (Payne 2011: 62). این دو واژه امروزه در نقل‌قول مستقیم [direct speech] به کار می‌روند. به عبارت دیگر، این دو واژه به طور گسترده جایگزین فعل say (گفتن) در نقل‌قول‌ها شده‌اند؛ کاربرد این دو در گفتار نشان‌دهنده آن است که گوینده می‌خواهد لحنش را از نقل‌قول غیرمستقیم به نقل‌قول مستقیم تغییر دهد (Downing 2015: 273). گفتنی است این کاربرد بیشتر در انگلیسی آمریکایی معاصر ((Payne 2006: 297، به ویژه در گفتار جوانان و رسانه‌های محبوب (Downing 2015: 273)، به چشم می‌خورد، اگرچه برخی به این کاربرد معترض‌‌اند (Berry 2015: 138).

- So he walks away and I’m like “Hey, dude, where’s my money?”

ـ او راهش را کشید و رفت و من هم گفتم «هی، رفیق، پولم کجاست؟»

like be گاهی به صورت be all like نیز به کار می‌رود، که گاهی ممکن است حتی like حذف شود:

- I’m just all, like, “thanks a lot!” and he goes “sure, no prob,” and I’m all “where’s this guy coming from?” ya know?

ـ گفتم «خیلی ممنون» و او گفت «قابلی نداره» و من گفتم «این مَرده از کجا می‌آد؟ می‌دونی؟»

 

یادداشت‌ها:

- Berry, R. (2015). From Words to Grammar: Discovering English Usage. UK: Routledge.

- Downing, A. (2015). English Grammar: A University Course. 3rd edition. UK: Routledge.

- Payne, T. E. (2006). Exploring Language Structure: A Student’s Guide. UK: Cambridge.

- Payne, T. E. (2011). Understanding English Grammar. UK: Cambridge.

فرهنگ معاصر هزاره

فرهنگ معاصر هزاره (1379) برخاسته از کوشش و پژوهشی پانزده‌ساله است. تألیف این فرهنگ در سال 1364 آغاز شد و پس از فراز و نشیبی در سال 1379 پایان یافت. متأسفانه این فرهنگ، برخلاف فرهنگ معاصر پویا (1387)، دیگر هرگز به‌روزرسانی نشده است، بلکه فقط تجدید چاپ شده است. این فرهنگ بیش از 55.000 مدخل اصلی و فرعی، 30.000 عبارت، اصطلاح، ضرب‌المثل، تکیه‌کلام و جمله با معنای خاص، بیش از 300.000 برابر فارسی مناسب همراه با انواع اطلاعات واژگان‌شناختی و نهایتاً 254 نکته کاربردی دارد (پیش‌گفتار، صفحات 9 و 10).

عنوان فرهنگ: فرهنگ معاصر هزاره

زبان فرهنگ: انگلیسی ـ فارسی

پدیدآورندگان: علی‌محمد حق‌شناس، حسین سامعی و نرگس انتخابی

انتشارات: فرهنگ معاصر

محل نشر: تهران

چاپ 1م: 1379

چاپ 7م: 1386

چاپ 20م: 1390

تعداد صفحات : 2024

 

به جرأت می‌توان گفت این فرهنگ، در مقایسه با سایر فرهنگ‌های انگلیسی ـ فارسی از جمله فرهنگ معاصر پویا (1387)، مفصل‌ترین و جامع‌ترین اطلاعات واژه‌شناختی را برای مدخل‌های مختلف خود به دست می‌دهد. این اطلاعات عبارت‌اند از (ساختار و راهنمای استفاده، صفحات 19 و 20):

ـ اطلاعات گویشی: گویش‌های به‌کاررفته در این فرهنگ عمدتاً به صورت (در بریتانیا)، (در آمریکا)، (در اسکاتلند)، (در استرالیا)، (در آفریقای جنوبی)، (در هند) و (در ایرلند) مشخص شده‌اند.

ـ اطلاعات موقعیتی: موقعیت‌هایی که در این فرهنگ از آنها یاد شده است بسیار زیادند و به تمامی شئونات علمی، فرهنگی، هنری، فنی، حرفه‌ای، ورزشی، اجتماعی، طبیعی و ... مربوط می‌شوند. اطلاعات موقعیتی نوعاً به شکل‌های زیر به دست داده شده است:

            علوم: (ریاضی)، (جغرافیا)، (ادبیات)، (پزشکی) و ...

            فنون: (کشاورزی)، (حسابداری)، (معماری)، (کامپیوتر) و ...

            هنرها: ‌(موسیقی)، (تئاتر)، (عکاسی)، (رقص) و ...

            ورزش: (در تنیس)، (در کریکت)، (شکار)، (فوتبال) و ...

            مکان‌ها: (در دانشگاه)، (در مجلس)، (در اتومبیل)، (روی پارچه) و ...

            شرایط: (بیانگر اجبار و ضرورت)، (بیانگر توصیه)، (در مذاکره)، (بیانگر اعتراض) و ...

ـ اطلاعات کاربردی: کاربردهای عمده‌ای که در این فرهنگ به کار رفته است از این قرار است: (به طعنه)، (به شوخی)، (به تحقیر)، (مجازی)، (به توهین).  

ـ اطلاعات دستوری: منظور از اطلاعات دستوری این است که معادل‌های پس از اطلاعات دستوری به شرطی می‌توانند برای سرمدخل انگلیسی به کار روند که سرمدخل مزبور وضع دستوری خاصی را پیدا کرده باشد؛ مثلاً، اگر اسم است، جمع بسته شده باشد (که در این صورت همین اطلاع به شکل (در جمع) پیش از معادل مزبور آمده است. یا همان اسم در جایگاه صفت قرار گرفته باشد و نقش وصفی به عهده گرفته باشد (که در این صورت همین اطلاع به شکل (صفت‌گونه) پیش از معادل مزبور آمده است. اطلاعات دستوری دیگر از این قرار است: (با صفت یا قید)، (با صفت تفضیلی و عالی) و ... .

ـ اطلاعات دائرة‌المعارفی: این قبیل اطلاعات هنگامی پس از برخی از معادل‌ها آمده است که گمان رفته است که معادل مزبور یا سرمدخل انگلیسی آن برای همه فارسی‌زبانان چنانکه باید شناخته نیست.

ـ اطلاعات رسم‌الخطی: منظور از این نوع اطلاعات این است که معادل‌های پس از آن به شرطی می‌توانند برای سرمدخل انگلیسی به کار روند که سرمدخل مزبور با املایی خاص نوشته شده باشد. این قبیل اطلاعات به صورت (با حرف بزرگ)، (با حرف کوچک) و ... آمده است.  

ـ اطلاعات بافتاری: منظور از اطلاعات بافتاری این است که معادل‌های پس از دوقلاب عمدتاً هنگامی می‌توانند به ازای سرمدخل انگلیسی به کار روند که با کلمه‌های درون دوقلاب، یا نظایر آنها، در جمله همنشین شده باشند و با آنها رابطه دستوری مشخصی برقرار کرده باشند. رابطه دستوری مزبور در کل از انواع زیر است:

            ـ اگر معادل فعلِ لازم باشد، کلمه درون دوقلاب فاعل آن است:

                        ... 12. ]درخت[ بر دادن، میوه دادن               bear2

            ـ اگر معادل فعلِ متعدی باشد، کلمه درون دوقلاب مفعول آن است:

                        ... 6. ]وزن، بار و غیره[ نگه داشتن،             bear2

                                    تحمل کردن؛ ]مسئولیت[ تقبل کردن

            ـ اگر معادل صفت باشد، کلمه درون دوقلاب موصوف آن است:

                        ]شخص[ کوسه، بی‌ریش                          beardless

            ـ اگر معادل اسم باشد، کلمه درون دوقلاب مضاف‌الیه آن است:

                        ... 2. ]اشک، عرق[ قطره، دانه                    bead

 

این فرهنگ پیوست‌هایی پرکاربرد نیز دارد. پیوست‌های این فرهنگ عبارت‌اند از:

ـ افعال بی‌قاعده:‌ شامل مصدر، زمان گذشته و اسم مفعول افعال بی‌قاعده انگلیسی.

ـ نام‌های جعرافیایی: شامل نام‌ کشورها و ملیت یا زبان‌ آنها

ـ وندها و عناصر وندی رایج در انگلیسی: شامل پیشوندها و پسوندهای رایج در انگلیسی

ـ نام‌های کوچک رایج در زبان انگلیسی: شامل تلفظ و املای نام‌های مردان و زنان

ـ اعداد یک‌رقمی و چندرقمی: شامل اعداد اصلی، ترتیبی، کسری، اعشاری، و ...

ـ علائم ریاضی: شامل علائم رایج در ریاضیات، هندسه و آمار همراه با طرز خواندن آنها

ـ اعداد رومی: شامل اعداد رومی و قاعده نوشتن آنها

 

مؤلفان در تألیف این فرهنگ از ده‌ها فرهنگ عمومی و بیش از صدها فرهنگ و واژه‌نامه دوزبانه تخصصی بهره برده‌اند. معیار آنها در گزینش هر برابر از این منابع، بیش از همه تناسب آن برابر با مدخل انگلیسی، صحت صوری و معنایی برابر مزبور، چرخش آن در فارسی امروز و پذیرفتاری آن در میان اهل فن بوده است. مبنای کار در تألیف این فرهنگ، در درجه اول، منابع زیر بوده است (پیش‌گفتار، صفحه 11):

- Oxford Advanced Learner’s Dictionary (3rd, 4th & 5th editions)

- Collins Cobuild English Dictionary (1st & 2nd editions)

- Longman Dictionary of Contemporary English (1st, 2nd & 3rd editions)

- Random House Dictionary of the English Language (1st & 2nd editions)

- Webster’s Third New International Dictionary of the English Language (1st edition)

- Collins Robert French-English, English-French Dictionary (1st edition)

- Webster’s New World Dictionary (3rd College edition)

 

یادداشت‌ها:

ـ حق‌شناس، ع.م. و دیگران (1379). فرهنگ هزاره. تهران: فرهنگ معاصر.

ـ فرهنگ معاصر: ناشر کتاب‌های مرجع (دسترسی در 1395/5/1)

مردی که به 15 گویش / لهجه موجود در ایران صحبت می‌کند!



این مرد ظاهراً به 15 گویش / لهجه موجود در ایران صحبت می‌کند: افغانستانی، بندرعباسی، خورموجی، بوشهری، برازجانی، شیرازی، اصفهانی، یزدی، رشتی، تبریزی، یاسوجی، همدانی، دزفولی، شادگانی و آبادنی. البته، او افغانستانی را چندان خوب صحبت نمی‌کند.


لهجه [accent] را در گسترده‌ترین معنای آن به طرزی از سخن‌گفتن تعریف کرده‌اند که اطلاعاتی در مورد سخنگو در اختیار شنونده قرار می‌دهد. این اطلاعات عبارت‌اند از (الف) اینکه آن سخنگو اهل کجاست؛ (ب) اینکه وی به کدام طبقه اجتماعی تعلق دارد؛ (ج) و اینکه آیا او بومی است یا غیربومی. (Richards and Schmidt 2010: 3) اما گویش [dialect] به یک گونه زبانی اطلاق می‌شود که در بخشی از یک کشوری رایج است (گویش منطقه‌ای) یا مورد کاربست طبقه اجتماعی خاصی است (گویش اجتماعی)، که از نظر واژگان، دستور و / یا تلفظ از دیگر صورت‌های همان زبان متمایز می‌شود. (ibid. 168)

 

یادداشت‌ها:

- Richards, J. C. and Schmidt, R. (2010). Longman Dictionary of Language Teaching and Applied Linguistics. 4thedition. UK: Pearson Education.   


ویدیوهای وبلاگ

تمام ویدیوهایی را که در وبلاگم از آنها بهره برده‌ام قبلاً در نماشا و آپارات بارگذاری کرده‌ام.

به کمک‌ لینک‌های زیر، می‌توانید به همه آنها به طور یکجا دسترسی پیدا کنید.

www.namasha.com/hhassanzadeh

 

 

www.aparat.com/hhassanzadeh

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه اشتراک ویدیو نماشا (دسترسی در 1395/5/1)

ـ وبگاه اشتراک ویدیو آپارات (دسترسی در 1395/5/1)

آیا می‌دانستید

در گذشته، girl بر «فرد جوان (چه مؤنث چه مذکر)»، deer بر «حیوان (در حالت کلی)»، hound‌ بر «سگ» و  meat بر «غذا» دلالت می‌کرده است؟ (Miller and Trask 2015: 37) اما امروزه معنای این واژه‌ها تحول یافته است؛ بارزترین معنای امروزی این واژه‌ها، به ترتیب، عبارت‌اند از: «دختر»، «گوزن»، «سگ شکاری» و «گوشت».

 

یادداشت‌ها:

- Miller, R. M. and Trask, L. (2015). Trask’s Historical Linguistics. 3rd edition. UK: Routledge.

«مسلمانی به چیست؟»

واعـــظی پـــرســـید از فــرزنـــد خویــــش

هیـــچ‌ می‌دانی مسلمـــانی به چیست؟

 

صـــدق و بــی‌آزاری و خـــدمت به خـــلق

هم عبـــادت هم کلـــید زنـــدگی اســـت

 

گـــفت زیـــن معیـــارهـا انــدر شهـــر مـــا

یک مسلمان هست آن هم ارمنی است!

 

ناشناس

فرهنگ معاصر فارسی

فرهنگ معاصر فارسی (1387) ویراست تازه‌ای از فرهنگ فارسی امروز و حاصل کوششی بیست‌ساله (1360 ــ 1380) است. این فرهنگ در سال‌های گذشته چندین بار ویرایش شده است. به عبارت دیگر، مؤلفان یکایک مدخل‌ها را چندین بار دیگر مورد بازبینی، حذف، اضافه، تصحیح، تکمیل و بازنویسی قرار داده‌اند. انتشار ویراست‌های پیشین این فرهنگ بینش تازه‌ای نسبت به فرهنگ‌نویسی در میان اهل تحقیق پدید آورد و اساس تألیف فرهنگ‌های دوزبانه متعددی در کشورهای مختلف قرار گرفت (پیش‌گفتار، صفحات پنج و هفت).

عنوان فرهنگ: فرهنگ معاصر فارسی (یک‌جلدی)

زبان فرهنگ: فارسی

پدیدآورندگان: غلامحسین صدری‌افشار، نسرین حکمی و نسترن حکمی

انتشارات: فرهنگ معاصر

محل نشر: تهران

ویراست 1م: 1381

ویراست 4م: 1387

چاپ 1م: 1381

چاپ 5م: 1387

چاپ 6م: 1391

تعداد صفحات (ویراست 4م) : 1354

 

«در این فرهنگ چنین فرض شده است که شخص فارسی‌زبان در جریان زندگی روزمره، هنگام تماشای تلویزیون یا فیلم، گوش دادن به رادیو یا سخنرانی، خواندن کتاب یا روزنامه، با واژه‌هایی سروکار دارد که مایل است معنی و کاربرد آنها را بداند، یعنی عمومی‌ترین واژه‌های زبان فارسی که در رسانه‌های گروهی ایران به کار می‌رود و در حکم زبان معیار است. مجموعه این دسته از واژگان فارسی، که در قیاس با برخی از زبان‌های رایج گسترده نیست، در این فرهنگ شامل 28.000 مدخل، 6.500 ترکیب اصلی، 7.500 ترکیب فعلی، 7.000 ارجاع و ده‌ها جدول ارجاعی است، که در مجموع حدود 50.000 واژه رایج فارسی را دربرمی‌گیرد» (روش و دامنه این فرهنگ، صفحات نُه و ده).

 

ویژگی‌های بنیادی این ویراست عبارت است از:

ـ ثبت واژه‌ها و ترکیب‌های تازه یا ثبت‌نشده

ـ افزایش شاهدها.

ـ تصحیح و تکمیل تعریف‌ها.

ـ تغییر آوانگاری.

ـ حذف کوته‌نوشت‌ها و نشانه‌های اختصاری.

 

در این فرهنگ این دسته از واژه‌ها نیامده است:

ـ واژه‌های فنی یا تخصصی مربوط به گروه‌های شغلی خاص.

ـ واژه‌هایی صرفاً رایج در آثار ادبی.

ـ واژه‌های عربی نامتداول در زبان فارسی امروز.

ـ واژه‌های قدیم که دیگر به کار نمی‌روند.

ـ واژه‌های متعلق به لهجه‌ها و گویش‌های معین.

ـ نام‌های خاص.

ـ واژه‌هایی رواج‌نیافته‌‌ (جز واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی).

 

در پایان این فرهنگ، فهرستی از مرجع‌های مورد استفاده در این ویراست آمده است.

 

یادداشت‌ها:

ـ صدری‌افشار، غ.ح. و دیگران (1387). فرهنگ معاصر فارسی. ویراست 4م. تهران: فرهنگ معاصر.

ـ فرهنگ معاصر: ناشر کتاب‌های مرجع (دسترسی در 1395/5/1)

ترکیه و بوقلمون!


What sound does a Turkey make?

“coup coup”

 

اگر نکته این لطیفه را درنیافتید، ادامه مطلب را بخوانید!

 

ادامه مطلب ...