حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

متن‌یار!

متن‌یار یک تبدیل‌گر متن است که تصاویر دریافتی را پردازش نموده و متن موجود در آنها را استخراج می‌کند. استفاده از متن‌یار برای پردازش‌های ابتدایی رایگان است، اما برای ادامه می‌بایست مشترک سرویس شوید یا حساب خود را شارژ کنید. استفاده از این خدمات نیازمند ورود شما به سیستم با استفاده از تلگرام است.

www.matnyaar.ir

 

یادداشت‌ها:

ـ سامانه متن‌یار (دسترسی در 1397/10/14)

واژه‌نامه واژه‌یاب (وبگاه، نرم‌افزار و کانال واژه‌یاب)

واژه‌یاب در اصل یک واژه‌نامهٔ آنلاین است، که کار خود را از اسفند 1389 شروع کرده است.

هدف دست‌اندرکاران واژه‌یاب دسترسی آسان به لغت‌نامه‌ها و پاسداری از لهجه‌ها و گویش‌های ایرانی بوده است. این واژه‌نامهٔ آنلاین از فرهنگ‌های زیر بهره می‌برد:

ـ لغت‌نامه دهخدا

ـ فرهنگ فارسی معین

ـ فرهنگ فارسی عمید

ـ فرهنگ واژگان مترادف و متضاد

ـ واژه‌های مصوب فرهنگستان

ـ فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ـ واژه‌نامه آزاد

ـ اصطلاحات عامیانه

ـ فرهنگ نام‌ها

   ادامه مطلب ...

ویرایشگر ویراسباز

ویراسباز یک ویرایشگر آنلاین و رایگان فارسی است، که نسخهٔ کنونی آن آزمایشی است و در ابتدای راه قرار دارد. ویراسباز متن‌ها را از نظر دستور خط فارسی و اصول تایپ فارسی ویرایش می‌کند. در نسخهٔ کنونی این ویرایشگر توانایی غلط‌‌یابی املایی وجود ندارد. برای استفاده از این ویرایشگر می‌توانید به وبگاه ویراسباز مراجعه کنید (دسترسی در 1394/10/1).

ویراسباز: ویراستار رایگان فارسی

در زیر، تصاویری از این ویرایشگر آنلاین را ملاحظه می‌کنید:



ادامه مطلب ...

نرم‌افزار ویراست‌یار

نرم‌افزار «ویراست‌یار» افزونه‌ای برای مایکروسافت وُرد است، که برای استفادهٔ کاربران فارسی‌زبان طراحی شده است. از قابلیت‌های ویراست‌یار می‌توان به اصلاح خطاهای املایی، اشتباهات ویرایشی و نشانه‌گذاری، و نیز استانداردسازی متون فارسی اشاره کرد. فهرست کامل قابلیت‌های ویراست‌یار را می‌توانید در صفحهٔ قابلیت‌های ویراست‌یار ببیندید. ویراست‌یار به‌صورت رایگان و متن‌باز عرضه می‌شود و از نسخه‌های متفاوت مایکروسافت وُرد و ویندوز پشتیبانی می‌کند (تصویر زیر). این نرم‌افزار را می‌توانید از وبگاه ویراست‌یار دانلود کنید.




در زیر، تصاویری از این نرم‌افزار را ملاحظه می‌کنید:

ادامه مطلب ...

«با این تفاصیل» یا «با این تفاسیر»؟

«تفاصیل» صورت جمع «تفصیل» است و «تفاسیر» صورت جمع «تفسیر». از سویی، تفصیل یعنی «بیان‌کردن مطلبی با جزئیات کامل و طولانی؛ شرح و بسط دادن» (فرهنگ بزرگ سخن، ذیل «تفصیل»)، اما تفسیر یعنی «شرح‌کردن جزء‌‌به‌جزء مطلب برای روشن شدن معنی آن و مقصود نهایی گوینده» (همان: ذیل «تفسیر»). از سوی دیگر، «با این تفاصیل» یعنی «با توجه به این تفصیل‌ها»، در حالی که «با این تفاسیر» یعنی «با توجه به این تفسیرها». از این رو، «با این تفاصیل» به معنای «با این تفاسیر» نیست. اما بیشتر مواقع «با این تفاسیر» را اشتباهاً، شاید به علت نزدیکی و شباهت تلفظ، به جای «با این تفاصیل» به کار می‌برند. لذا، پیشنهاد می‌شود هریک را در جای مناسب خود به کار ببریم.


ـ پس، با این تفاسیر، باید چاره‌ای اندیشید. (کاربرد نادرست)

ـ پس، با این تفاصیل، باید چاره‌ای اندیشید. (کاربرد درست)

 

یادداشت‌ها:

ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1381). فرهنگ بزرگ سخن. (8‌‌جلد). تهران: سخن.


اندر فواید نقطه‌گذاری!


یک استاد زبان انگلیسی این کلمات را بر روی تخته‌سیاه نوشت

 “A woman without her man is nothing.”

و از دانشجویانش خواست آن را به طور صحیح نقطه‌گذاری کنند:

 

تمام پسران کلاس نوشتند:

“A woman, without her man, is nothing.”

(زن، بدون مردش، هیچ است.)

 

تمام دختران کلاس نوشتند:

“A woman: without her, man is nothing.”

(زن: بدون او، مرد هیچ است.)

                                                           

نقطه‌گذاری مؤثر است.

املای نیمه‌عددی و نیمه‌حروفی عددهای ترتیبی

به طور کلی، دو نوع عدد داریم: عدد اصلی و عدد ترتیبی. نوع اول را می‌توان هم به عدد نوشت و هم به حروف. مثلاً، هم می‌توان «هفت» نوشت و هم می‌توان «7». ظاهراً، نوع دوم را نمی‌توان تماماً به عدد نوشت. بلکه، نهایتاً می‌توان بخشی از آن را با نشانهٔ عددی و باقی آن را با حروف نوشت. اما متأسفانه همین هم چندان در زبان فارسی رایج نیست، گرچند که چنین املاهایی در برخی از اعلامیه‌ها به چشم می‌خورد.


در زبان انگلیسی، دو حرف آخر املای حروفی عددهای ترتیبی را برمی‌گیرند و در کنار نشانهٔ عددی آن می‌نشانند. به طور مثال، در این زبان، fourth (چهارم / چهارمین) را به صورت 4th نیز می‌نویسند. این کار، ظاهراً، باعث زودخوانی و کوتاهی می‌شود.


ما فارسی‌زبانان نیز می‌توانیم همین کار را در زبان فارسی بکنیم. مثلاً، «چهارم» را به صورت «4م» نیز بنویسیم، اگرچه چشم بیشتر فارسی‌زبانان با این املای نیمه‌عددی و نیمه‌حروفی هنوز خو نگرفته است. با این حال، مشکلی که می‌ماند این است که «چهارمین» را چگونه بنویسیم: «4مین» یا «4اُمین»؟ املای اول ممکن است «4 مین» (یعنی 4 تا مین) خواند شود. دومی نیز احتمال می‌رود که، از آنجایی که فارسی‌زبانان ضمه را در نوشته‌های‌شان کمتر به کار می‌برند، «4 امین» خوانده شود. با این همه، به نظر نویسندهٔ این سطور، اگر فارسی‌زبانان همان املای اول را به کار بندند، امید است که چشمان آنها عادت کرده، آن املا جا بیفتد.

 

املای نیمه‌عددی و نیمه‌حروفی عددهای ترتیبی

یکم / اول

یکمین / اولین

1مین

دوم

دومین

2مین

سوم

سومین

3مین

چهارم

چهارمین

4مین

پنجم

پنجمین

5مین

ششم

ششمین

6مین

هفتم

هفتمین

7مین

هشتم

هشتمین

8مین

نهم

نهمین

9مین

دهم

10م

دهمین

10مین

یازدهم

11م

یازدهمین

11مین

دوازدهم

12م

دوازدهمین

12مین

سیزدهم

13م

سیزدهمین

13مین

چهاردهم

14م

چهاردهمین

14مین

پانزدهم

15م

پانزدهمین

15مین

شانزدهم

16م

شانزدهمین

16مین

هفدهم

17م

هفدهمین

17مین

هجدهم

18م

هجدهمین

18مین

نوزدهم

19م

نوزدهمین

19مین

بیستم

20م

بیستمین

20مین

سی‌ام

30م

سی‌امین

30مین

چهلم

40م

چهلمین

40مین

پنجاهم

50م

پنجاهمین

50مین

شصتم

60م

شصتمین

60مین

هفتادم

70م

هفتادمین

70مین

هشتادم

80م

هشتادمین

80مین

نودم

90م

نودمین

90مین

صدم

100م

صدمین

100مین

هزارم

1000م

هزارمین

1000مین


       

هلندی‌الاصل یا هلندی‌تبار؟

در ترکیب‌هایی نظیر «هلندی‌الاصل»، «آلمانی‌الاصل» و ... فارسی‌زبانان توسل فاحشی به قواعد دستوری زبان عربی جسته‌اند، حال آنکه ظاهراً هیچ نیازی به این کار نبوده است. در زبان عربی، در ترکیب‌های اضافی، مضاف‌الیه «ال» معرفه‌ساز به خود می‌گیرد. از همین طریق، این حرف تعریف در ترکیب‌هایی نظیر ترکیب‌های بالا وارد زبان فارسی شده‌ است. اما باید توجه داشت که ظاهراً نیازی به این وام‌گیری دستوری  [grammatical borrowing]نبوده است، گرچند که نمی‌توان چنین ترکیب‌هایی را غلط دانست. برابر درست‌تر و فارسی‌تر چنین ترکیباتی به کمک «ــ‌تبار» ساخته می‌شود: «هلندی‌تبار»، «آلمانی‌تبار» و ... . این وام‌گیری دستوری در ترکیب «دستورالعمل» فاحش‌تر است، که برخی‌ها به درستی به جای آن ترکیب فارسی‌تر «دستورعمل» را پیشنهاد کرده‌اند. نمونهٔ دیگر وام‌گیری دستوری استفاده از جمع‌های عربی (حتی برای واژه‌های عربی رایج در زبان فارسی) است، که صورت‌های فارسی آنها غالباً رساتر (گرچند نه همیشه رایج‌تر) است، مثلاً «فرامین» به‌جای «فرمان‌ها»، «بساتین» به‌جای «بوستان‌ها»، «میادین» به‌جای «میدان‌ها»، از سویی، و «البسه» به‌جای «لباس‌ها»، «اَشکال» به‌جای «شکل‌ها»، «فِرَق» به‌جای «فرقه‌ها»، از سوی دیگر. و بالأخره، وام‌گیری مطابقت صفت و موصوف از نظر جنس دستوری یا شمار از زبان عربی در زبان فارسی از دیگر نمونه‌های وام‌گیری دستوری است، که خوشبختانه دیگر در زبان فارسی، مگر در موارد انگشت‌شماری، رایج نیست، مثلاً «مکهٔ معظمه» و «عتبات عالیات». البته، این را نیز باید توجه داشت که وام‌گیری دستوری در زبان فارسی منحصر به زبان عربی نیست؛ یکی از وام‌گیری‌های دستوری غیرضروری و ناصواب از زبان انگلیسی را در جای دیگر، تحت عنوان یک زاید، بررسی کرده‌ام.

   

با اینکه وام‌گیری امروزه امری اجتناب‌ناپذیر است، بهتر است و باید تا حد امکان، مگر در موارد ضروری، از وام‌گیری دستوری پرهیز کرد. از طرفی، «زبان‌شناسان قرض‌گیری دستوری را غیرمعمول‌ترین نوع قرض‌گیری‌های زبانی به شمار آورده‌اند» (مدرسی، 1393: 99)، گرچند که برخی از آنها وام‌گیری دستوری را ممکن برشمرده‌اند. به باور راقم این سطور، حتی وام‌گیری واژگانی  [lexical borrowing]نیز باید، نه به طور دلبخواه، که دیگر بیشتر بر اساس ضرورت صورت گیرد، گرچند مرز دقیق ضروری و غیرضروری آشکارا مشخص نیست. البته، این را نیز باید بگویم که منظورم از پرهیز از وام‌گیری دستوری نه سره‌گرایی است و نه احیاناً عربی‌ستیزی، که آن دو را نامطلوب و زیان‌آور می‌دانم. بلکه، پرهیز از وام‌گیری دستوری را، مگر در موارد ضروری، عین توجه به و استفاده از مایه‌ها و سرمایه‌های زبان فارسی می‌دانم. باری، گوهر سخن است که وام‌گرفتن، چه زبانی و چه غیرزبانی، هنگام تنگ‌دستی و تنگ‌زبانی شایسته و بایسته است

.

شایان ذکر است وام‌گیری زبانی [linguistic borrowing] انگیزه‌های مختلفی دارد. به باور برخی از زبان‌شناسان، از جمله هاکت (1958)، دو انگیزهٔ اصلی‌تر وام‌گیری‌های زبانی عبارت‌اند از: (1) پرکردن خلاء‌های ارتباطی در زبان ‌وام‌گیرنده؛ (2) ارزش و اعتبار اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و علمی زبان وام‌دهنده (همان: 103). به موجب انگیزهٔ اول، که با تعبیر «ضروری» پیش‌گفته تا حد زیادی تناسب دارد، سخنگویان جامعه‌ای که پدیدهٔ جدیدی را پذیرفته‌اند واژهٔ ناظر بر آن را نیز می‌پذیرند، مثلاً پدیده‌ها و واژه‌های «تلفن»، «تاکسی»، «رادیو» و «اتبوس» در زبان فارسی. البته، «نیازهای ارتباطی را نمی‌توان تنها سبب و انگیزهٔ قرض‌گیری‌های زبانی دانست. در مواردی، ارزش اجتماعی، علمی، فرهنگی و سیاسی یک زبان به انگیزه‌ای نیرومند برای کاربرد واژه‌های آن در زبان‌های دیگر تبدیل می‌گردد» (همان: 104). به طور مثال، ظاهراً انگیزهٔ عمدهٔ کاربرد واژه‌هایی نظیر «پرستیژ» (وجهه)، «دیپرس» (افسرده)، «یوزر» (کاربر) و «دراگ‌استور» (داروخانه) ارزش اجتماعی، فرهنگی و ... آنهاست.

 

یادداشت‌ها:

ـ مدرسی، ی. (1393). درآمدی بر جامعه‌شناسی زبان. چاپ . تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

نیم‌فاصله و عمده‌ترین کاربرد آن

امروزه فاصله‌گذاری برون و درون کلمات نه تنها امری ضروری است، که باعث رسایی و زیبایی نوشته‌مان می‌شود. در نوشته‌های فارسی، دو نوع فاصله وجود دارد: فاصلهٔ برون‌کلمه‌ای و  فاصلهٔ درون‌کلمه‌ای. فاصلهٔ برون‌کلمه‌ای، در واقع، همان فاصلهٔ میان کلمه‌های یک جمله یا عبارت است، که فاصلهٔ یک‌حرفی نیز خوانده می‌شود. به طور مثال، به فاصلهٔ میان کلمه‌های عبارت «یکی از صاحبدلان سر به جیب مراقبت فرو برده بود» فاصلهٔ برون‌کلمه‌ای گفته می‌شود. فاصلهٔ درون‌کلمه‌ای، که نیم‌فاصله نیز نامیده می‌شود، به فاصلهٔ میان اجزای ترکیب یا حروف منفصل گفته می‌شود (دستور خطّ فارسی، 1389: 10). مثلاً، به فاصلهٔ میان زبان و شناسی، ترجمه و پژوهی، در واژه‌های «زبان‌شناسی» و «ترجمه‌پژوهی»، از سویی، و فاصلهٔ میان حروف واژهٔ «رازورزی»، از سوی دیگر، فاصلهٔ درون‌کلمه‌ای یا نیم‌فاصله گفته می‌شود. ظاهراً اولین کسی‌که فاصله‌گذاری را در رسم‌الخط فارسی به کار گرفته‌ است شادروان دکتر غلامحسین مصاحب، سرویراستار دایرة‌المعارف فارسی، بوده ‌است (صلح‌جو، 1386: 34).

    

اهمال‌کاری در مورد فاصله‌گذاری، در بیشتر موارد، موجب ابهام و دیرخوانی می‌شود. به مثال زیر (صلح‌جو، 1386: 33 ـ 34) توجه کنید:


ـ جهان شاه‌محمدی در پایان‌نامهٔ خود به کارخانه‌داران خود محور چگونگی انجام‌دادن کار را نشان داد.


 فقط در صورتی می‌توانیم جملهٔ بالا را درست بخوانیم که فاصله‌های میان و درون کلمات را رعایت کرده باشیم، زیرا بیشتر واحدهای این جمله را، برمبنای فاصله‌گذاری، به دو صورت می‌توان تعبیر کرد:


ـ جهان شاه‌محمدی (جهان شاه‌محمدی / جهان‌شاه محمدی)


ـ پایان‌نامه (پایان‌نامه / پایانِ نامه)


ـ کارخانه‌داران (کارخانه‌داران / کارِ خانه‌داران)


ـ خود محور (خود محور / خودمحور)


چنانچه فاصله‌های مزبور را رعایت کنیم، جمله‌ٔ فوق را باید به صورت‌های زیر بازنویسی کنیم :

ـ جهانِ شاه‌محمدی در پایان‌ِ نامهٔ خود به کارِ خانه‌دارانِ خود محور چگونگی انجام‌دادن کار را نشان داد.

ـ جهان‌شاه ‌محمدی در پایان‌نامهٔ خود به کارخانه‌دارانِ خودمحور چگونگی انجام‌دادن کار را نشان داد.


برای نگارش نیم‌فاصله می‌توان از نرم‌افزار کم‌حجم و رایگان تری‌لی‌آوت [TrayLayout] استفاده کرد. پس از نصب و اجرای این نرم‌افزار، کافی است کلیدهای فاصله [space] و تبدیل [shift] را با هم فشار دهید.


عمده‌ترین کاربرد نیم‌فاصله عبارت است از:

عمده‌ترین کاربرد نیم‌فاصله

 

کاربرد

مثال‌ها

 

فعل

پیشوند «می»

می‌روم

×

می روم

 

مجموعهٔ {ام، ای،

 ایم، اید، اند}

خسته‌ام

×

خسته ام

 

رفته‌اید

×

رفته اید

 

اسم

نشانهٔ جمع

کتاب‌‌ها

×

کتاب ها

 

مجموعهٔ {ام، ات، اش،

 مان، تان، شان}

خانه‌‌اش

×

خانه اش

 

کشتی‌‌شان

×

کشتی شان

 

اسم‌های دوجزئی

نیم‌فاصله

×

نیم فاصله

 

اسم‌های چندجزئی

دست‌دوم‌فروشی

×

دست دوم فروشی

 

صفت

پسوند «تر»

کوچک‌تر

×

کوچک تر

 

پسوند «ترین»

بزرگ‌ترین

×

بزرگ ترین

 

صفت‌های دوجزئی

کم‌سواد

×

کم سواد

 

صفت‌های چندجزئی

به‌هم‌ریخته

×

به هم ریخته

 

قید

قیدهای دوجزئی

دست‌کم

×

دست کم

 

قید‌های چندجزئی

روی‌هم‌رفته

×

روی هم رفته


جدول بالا، از طرفی، عمده‌ترین کاربرد و، از طرف دیگر، حدا‌قل کاربرد نیم‌فاصله است. به بیان دیگر، برخی‌ها در موارد دیگری نیز از نیم‌فاصله بهره می‌برند، که کاربرد عام نیافته‌
است. به طور نمونه، انتشارات سخن در مورد ماضی التزامی و ماضی بعید نیز از نیم‌فاصله استفاده می‌کند؛ آنها، مثلاً، «رفته بودم» و «رفته باشم» را به صورت «رفته‌بودم» و «رفته‌باشم» می‌نویسند. افزون‌بر این، در مورد اسم‌ها/صفت‌ها/قیدهای دوجزئی یا چندجزئی نیز اندکی تمسامح شده‌ است. با این همه، رعایت همین حداقل بی‌تردید باعث گیرایی و رسایی نوشته‌مان می‌شود.    

 

یادداشت‌ها:

ـ دستور خطّ فارسی (1389). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. چاپ . تهران: انتشارات فرهنگستان.

ـ صلح‌جو، ع. (1386). نکته‌های ویرایش. تهران: نشر مرکز.


جدانویسی و پیوسته‌نویسی نشانهٔ جمع «ها»

نشانهٔ جمع «ها» وندی تصریفی [inflectional affix] است، که فقط نقش دستوری دارد. این پسوند هیچ‌گاه واژهٔ جدید نمی‌سازد، بلکه فقط صورت متفاوتی از همان واژهٔ پایه را به دست می‌دهد. در گذشته، فارسی‌زبانان این نشانهٔ جمع را غالباً به کلمهٔ پیش از آن (واژهٔ پایه) می‌چسبانده‌اند، مگر در مواردی نظیر «های غیرملفوظ». اما امروزه گرایش عمده به جدانویسی این پسوند است. مثلاً، بسیاری‌ دیگر صورت جمع واژه‌هایی چون «کتاب»، «توپ»، «ساعت»، «برج»، «گچ»، «خرس»، «ورزش»، «شمع»، «باغ»، «کیف»، «صندوق»،  «عروسک»، «سنگ»، «دل»، «نام»، «کوه» و «ویژگی» را، نه به صورت پیوسته («کتابها»، ... ، «ویژگیها»)، که به صورت جدا می‌نویسند: «کتاب‌ها»، «توپ‌ها»، «ساعت‌ها»، «برج‌ها»، «گچ‌ها»، «خرس‌ها»، «ورزش‌ها»، «شمع‌ها»، «باغ‌ها»، «کیف‌ها»، «صندوق‌ها»،  «عروسک‌ها»، «سنگ‌ها»، «دل‌ها»، «نام‌ها»، «کوه‌ها» و «ویژگی‌ها». 

جدانویسی نشانهٔ جمع «ها» ظاهراً دو حُسن دارد: نخست اینکه، در برخی از موارد با جدانویسی این پسوند می‌توان از ابهام پرهیز کرد. به طور مثال، می‌توان به واژهٔ «تنها» اشاره کرد، که ممکن است قید / صفت باشد یا صورت جمع «تن». حتی اگر خواننده به کمک بافت بتواند نقش واژهٔ «تنها» را تشخیص دهد، هنوز این احتمال هست که موجب دیرخوانی شود. حال اگر صورت جمع واژهٔ «تن» را به صورت «تن‌ها» بنویسیم  و واژهٔ «تنها» را صرفاً در مقام قید / صفت به کار ببریم، ابهامی پیش نمی‌آید. دوم اینکه، جدانویسی این پسوند بی‌تردید در بسیاری از موارد موجب می‌شود که نوشته‌مان رساتر و خواناتر شود. مثلاً، می‌توان به همنشینی این پسوند با واژه‌هایی که حروف پردندانه دارند اشاره کرد: «حساسیت‌ها».


فرهنگستان زبان و ادب فارسی در دستور خط فارسی (1389) جدانویسی و پیوسته‌نویسی نشانهٔ جمع «ها» را صحیح دانسته است (ص23). اما تأکید کرده است که جدانویسی این نشانه در موارد پنج‌گانهٔ زیر الزامی است (صص 23 - 24):


1. هرگاه «ها» بعد از کلمه‌های بیگانهٔ نامأنوس به کار رود:

مرکانتیلیست‌ها، پزیتیویست‌ها، فرمالیست‌ها


2. هنگامی‌که بخواهیم اصل کلمه را برای آموزش یا برجسته‌سازی مشخص کنیم:

 کتاب‌ها، باغ‌ها، متمدن‌ها، ایرانی‌ها


3. هرگاه کلمهٔ پردندانه (بیش از سه دندانه) شود و یا به «ط» و «ظ» ختم شود:

 پیش‌بینی‌ها، حساسیت‌ها، استنباط‌ها، تلفّظ‌ها


4. هرگاه جمع اسامی خاص مدّنظر باشد:

 سعدی‌ها، فردوسی‌‌ها، مولوی‌‌ها، هدایت‌ها


5. کلمه به های غیرملفوظ ختم شود: میوه‌ها، خانه‌ها

یا به های غیرملفوظی ختم شود که حرف قبل از آن حرف متّصل باشد:

سفیه‌ها، فقیه‌ها، پیه‌ها، به‌ها


البته باید توجه کرد که جدانویسی نشانهٔ جمع «ها» نباید منجر به غلط‌نویسی یا زشت‌نویسی آن شود. به بیان دیگر، آنچه میان «ها» و واژهٔ پایهٔ آن قرار می‌گیرد نیم‌فاصله است، نه فاصله. به طور مثال، صورت جمع واژهٔ «ویژگی» را باید به صورت «ویژگی‌ها» نوشت، نه به صورت «ویژگی ها». شایان ذکر است برای نگارش نیم‌فاصله می‌توان از نرم‌افزار تری‌لی‌آوت [TrayLayout] استفاده کرد.

 

یادداشت‌ها:

 ـ دستور خطّ فارسی (1389). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. چاپ . تهران: انتشارات فرهنگستان.