حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

روز زن گرامی باد!


مریم از یک نسبت عیسى عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

 

نور چشم رحمة للعالمین

آن امام اولین و آخرین

 

آنکه جان در پیکر گیتى دمید

روزگار تازه آیین آفرید

 

بانوى آن تاجدار «هل أتی»

مرتضى مشکل‌گشا شیر خدا

 

پادشاه و کلبه‌اى ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

 

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

 

آن یکى شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیر الامم

 

تا نشیند آتش پیکار و کین

پشت پا زد بر سر تاج نگین

 

در نواى زندگى سوز از حسین

اهل حق حرّیت آموز از حسین

 

سیرت فرزندها از امّهات

جوهر صدق و صفا از امّهات

 

مزرع تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

 

بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت

با یهودى چادر خود را فروخت

 

نورى و هم آتشى فرمانبرش

که رضایش در رضاى شوهرش

 

آن ادب پروردهٔ صبر و رضا

آسیاگردان و لب قرآن سرا

 

گریه‌هاى او ز بالین بى‌نیاز

گوهر افشاندى به دامان نماز

 

اشک او برچید جبرئیل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

 

رشته‌ آیین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفى است

 

ورنه گرد تربتش گردیدمی

سجده‌ها بر خاک او پاشیدمى

 

سرودهٔ محمد اقبال

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه گنجور (دسترسی در 1395/1/11)