در این درسگفتار [lecture] جالب، کریستوفر لانزدیل، روانشناس، زبانشناس و آموزشگر [educator]، میآموزد چطور میتوان هر زبانی را در 6 ماه یاد گرفت. او از کودکی این پرسش در ذهنش بوده است که چطور میتوان سریعتر یاد گرفت. او در این درسگفتار از سفرش به چین در سال 1991 و از تجربهاش در یادگیری زبان چینی در مدتی کوتاهی سخن میگوید. پس از این سفر، او پرسش کودکی خود را اصلاح میکند: انسانهای بالغ عادی چطور میتوانند یک زبان جدید را به سرعت، به سادگی و به طور مؤثری یاد بگیرند؟ او به این پرسش این طور پاسخ میدهد: جایی را بیابید که آن زبان رایج است و اصولی را شناسایی کنید که کارگر باشد. به باور او، هرکسی میتواند یک زبان دومی را در 6 ماه یاد بگیرد. او همچنین به دو تصور نادرست نیز اشاره میکند: یکی اینکه، زبانآموزی استعداد میخواهد و دیگری اینکه، صِرف غوطهوری در یک کشور دیگر باعث میشود زبان آن کشور را یاد بگیرید. او نهایتاً پنج اصل و هفت کنش پیشنهاد میکند:
پنج اصل فراگیری سریع زبان
1. به محتوای زبانی مرتبط برای شما بپردازید.
2. زبان جدید را از روز اول به عنوان ابزاری برای ارتباط به کار برید.
3. وقتی اول پیام را میفهمید، به طور ناخودآگاه آن زبان را فرامیگیرید.
4. صحبت کردن عضله میخواهد.
5. حالت روانشناختی ـ تنکردشناختی (روانی ـ فیزیولوژیکی) مهم است.
هفت کنش برای فراگیری سریع زبان
1. بسیار گوش کنید.
2. تمرکز کنید تا اول معنا را (پیش از واژهها) دریابید.
3. در هم بیامیزید.
4. به اصلیها بپردازید.
5. مادر زبانی بیابید.
6. ]حرکتهای[ صورت را تقلید کنید.
7. ارتباط مستقیم با تصویرهای ذهنی برقرار کنید.
یادداشتها:
- YouTube (accessed June 21, 2016)
تقریباً همهٔ زبانها واژههایی برای اعداد دارند. واژههای ناظر بر اعداد ممکن است یکتکواژی [monomorphemic] باشند: «یک» و «دو» در فارسی و one (یک) و two (دو) در انگلیسی. یا ممکن است آنها چندتکواژی [polymorphemic] باشند: «بیستوسه» و «بیستوچهار» در فارسی و twenty three (بیستوسه) و twenty four (بیستوچهار) در انگلیسی. زبانهای جهان از هر دو شیوه (یکتکواژی و چندتکواژی) بهره میبرند. لذا، میتوان گفت زبانی وجود ندارد که فقط از شیوهٔ یکتکواژی استفاده کند. به بیان دیگر، زبانی وجود ندارد که در آن برای هر عددی یک واژه وجود داشته باشد، چون یاد گرفتن و به خاطر سپردن فرضاً یک میلیارد واژه برای یک میلیارد عدد بسیار دشوار است، اگر ناممکن نباشد. از این رو، اقتصادیترین شیوه این است که یکتکواژیها را با هم جمع (+)، ضرب (*) و ... کنیم و چندتکواژیها را به دست آوریم.
بگذارید نگاهی به واژههای ناظر بر اعداد کمتر از 20 در زبان انگلیسی بیندازیم:
11 |
eleven |
one |
1 |
12 |
twelve |
two |
2 |
13 |
thirteen |
three |
3 |
14 |
fourteen |
four |
4 |
15 |
fifteen |
five |
5 |
16 |
sixteen |
six |
6 |
17 |
seventeen |
seven |
7 |
18 |
eighteen |
eight |
8 |
19 |
nineteen |
nine |
9 |
20 |
twenty |
ten |
10 |
چنانکه از جدول بالا پیداست، در زبان انگلیسی واژههای ناظر بر اعداد 1 تا 12 یکتکواژیاند. از طرفی، واژههای ناظر بر اعداد 13 تا 20، با اینکه از نظر صرفی چندان تجزیهپذیر نیستند، چنین تداعی میکنند که واژههای three (سه)، four (چهار)، nine (نُه) به کمک عمل جمع (+) به واژه ten (ده) پیوند خورده است (Moravcsik 2013: 45). واژههای ناظر بر اعداد بزرگتر از 20 در زبان انگلیسی آشکارا تجزیهپذیر و لذا چندتکواژیاند.
از نظر صرفی، زبانهای جهان نظامهای عددی [numeral systems] متفاوتی دارند. به بیان دیگر، زبانهای مختلف عددهای متفاوتی را پایه [base] برمیگیرند تا با کمک عملهای ضرب (*)، جمع (+) و ... عددهای بزرگتر را بسازند. به طور مثال، پایه در زبان انگلیسی عدد 10 و مضربهای آن است (ibid.: 46).
20 |
twenty |
two |
2 |
30 |
thirty |
three |
3 |
40 |
forty |
four |
4 |
50 |
fifty |
five |
5 |
60 |
sixty |
six |
6 |
70 |
seventy |
seven |
7 |
80 |
eighty |
eight |
8 |
90 |
ninety |
nine |
9 |
پایه در زبان فرانسوی عدد 20 است (ibid.: 47): (واژههای ناظر بر اعداد 4، 20 و 80 را با هم مقایسه کنید)
quatre |
4 |
dix |
10 |
vingt |
20 |
quatre-vingt |
80 |
quatre-vingt-dix |
90 |
پایههای 10 و 20 پربسامدتریناند. چرا؟ ظاهراً به این دلیل که شمار انگشتان دست 10 و شمار انگشتان دست و پا 20 است (ibid.).
علاوهبر این دو روش (پایههای 10 و 20)، شیوههای دیگری نیز وجود دارد. یکی از شیوههای دیگر ناظر بر اعضای بدن انسان است. به طور مثال، میتوان به زبان آکساپمین [Oksapmin]، از زبانهای پاپوآ گینه نو، اشاره کرد. در این زبان، واژههای ناظر بر اعداد 1 تا 27 در واقع همان واژههای ناظر بر اعضای بدن هستند. به طور مثال، در این زبان، «من سه فرزند دارم» میشود «من انگشت وسط فرزند دارم» و «من ده مار را دیدم» میشود «من شانه مار را دیدم» (ibid.). به عبارت دیگر، در این زبان، واژههای ناظر بر عدد «سه» و «انگشت وسط» یکی است؛ و همچنین واژههای ناظر بر عدد «ده» و «شانه» یکی است. گویندگان این زبان ممکن است در هنگام شمارش به اعضای متناظر با اعداد، چنانکه در تصویرها و کلیپهای زیر ملاحظه میکنید، اشاره کنند:
یادداشتها:
- Moravcsik, E. A. (2013). Introducing Language Typology. UK: Cambridge.