حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

روز پدر گرامی باد!

علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

 

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

 

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را

 

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

 

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

 

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر تو است اکنون به اسیر کن مدارا

 

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

 

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که میتواند که بسر برد وفا را

 

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

 

بدو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

 

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیام‌ها سپردم همه سوز دل صبا را

 

چو تویی قضای‌گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

 

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوش‌تر بنوازد این نوا را

 

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»

 

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

 

سروده شهریار

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه گنجور (دسترسی در 1395/2/1)

روز زن گرامی باد!


مریم از یک نسبت عیسى عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

 

نور چشم رحمة للعالمین

آن امام اولین و آخرین

 

آنکه جان در پیکر گیتى دمید

روزگار تازه آیین آفرید

 

بانوى آن تاجدار «هل أتی»

مرتضى مشکل‌گشا شیر خدا

 

پادشاه و کلبه‌اى ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

 

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

 

آن یکى شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیر الامم

 

تا نشیند آتش پیکار و کین

پشت پا زد بر سر تاج نگین

 

در نواى زندگى سوز از حسین

اهل حق حرّیت آموز از حسین

 

سیرت فرزندها از امّهات

جوهر صدق و صفا از امّهات

 

مزرع تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

 

بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت

با یهودى چادر خود را فروخت

 

نورى و هم آتشى فرمانبرش

که رضایش در رضاى شوهرش

 

آن ادب پروردهٔ صبر و رضا

آسیاگردان و لب قرآن سرا

 

گریه‌هاى او ز بالین بى‌نیاز

گوهر افشاندى به دامان نماز

 

اشک او برچید جبرئیل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

 

رشته‌ آیین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفى است

 

ورنه گرد تربتش گردیدمی

سجده‌ها بر خاک او پاشیدمى

 

سرودهٔ محمد اقبال

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه گنجور (دسترسی در 1395/1/11)

سال نو مبارک!




فرارسیدن بهار و نوروز 1395 را به تمام فارسی‌زبانان، به‌ویژه دوستانم، تبریک عرض می‌کنم. سالی پر از آگاهی، کامیابی و سلامتی برای‌تان آرزو می‌کنم.

Peaceful New Year

!I wish you a “Peaceful” New Year

برای‌تان سال نو «صلح‌آمیزی» آرزو می‌کنم!


سلام بر حسین (ع)

«مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است.»


سال نو مبارک!

فرارسیدن بهار و نوروز 1394 را به تمام فارسی‌زبانان، به‌ویژه دوستانم، تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم سالی پر از سرزندگی، سلامتی و کامیابی پیش رو داشته باشید.

سال نو مبارک!


فرارسیدن بهار و نوروز 1393 را به تمام فارسی‌زبانان، به‌ویژه دوستانم، تبریک عرض می‌کنم. امیدوارم سالی پر از نشاط، سلامتی و سربلندی پیش رو داشته باشید.