حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

فریب نخوریم!

«پیش‌انگاری [presupposition] یکی از انواع روابط معنایی در سطح جملات زبان است. این امکان وجود دارد که برحسب اطلاعات موجود درون یک جمله بتوان به اطلاعات دیگری دست یافت. در چنین شرایطی، یک جمله می‌تواند پیش‌زمینهٔ اطلاعاتی باشد که در جمله‌ای دیگر آمده است. به نمونه‌های (1) و (2) توجه کنید:


(1) الف ـ خواهر مهرداد ازدواج کرد.

      ب ـ مهرداد خواهر دارد.


(2) الف ـ منوچهر از زندان برایم نامه‌ای فرستاده است.

     ب ـ  منوچهر در زندان است.


پدیدهٔ پیش‌انگاری، که برای نخستین‌بار از سوی استراوسن [Strawson] مطرح شد، در اصل به رابطهٔ میان جمله‌های الف و ب در نمونه‌هایی نظیر (1) و (2) بازمی‌گردد. در این شرایط، جمله‌های (1) ب و (2) ب برای (1) الف و (2) الف "پیش‌انگاشته" تلقی می‌شوند» (صفوی، 1392: 36-135). جالب اینکه، حتی اگر جملهٔ (1) الف را منفی کنیم، باز پیش‌انگاشتهٔ آن (جملهٔ ب) ثابت می‌ماند. به عبارت دیگر، حتی اگر گفته باشیم:


 (3) الف ـ خواهر مهرداد ازدواج نکرد.


همچنان می‌توان گفت:


(3) ب ـ مهرداد خواهر دارد.


از جمله ساخت‌هایی که پیش‌انگاری دارند، پرسش‌هایی است که پرسش‌واژه دارند. به طور مثال، وقتی می‌گوییم:


(4) الف ـ علی کِی به مدرسه رفت؟

از پیش جملهٔ زیر را انگاشته‌ایم:


(4) ب ـ علی به مدرسه رفت.


این نوع پیش‌انگاری ممکن است مخاطب را به این باور برساند که اطلاعات مطرح‌شده، یعنی جملهٔ (4) ب، الزاماً صحیح است تا پیش‌انگاری پرسشگر.


حال فرض کنید شاهد عبور ماشینی از چهارراهی بوده‌اید. شما به‌راستی نمی‌دانید که آیا واقعاً قبل از عبور این ماشین چراغ قرمز شده بوده‌است یا نه. کمی بالاتر تصادف می‌شود. از شما، که صرفاً شاهد عبور (و نه تخلف) این ماشین بوده‌اید، می‌پرسند:


(5) الف ـ سرعت این ماشین در هنگام عبور از چراغ قرمز چند تا بوده ‌است؟

(البته پرشسگر با تأکید بسیار می‌گوید: «فقط سؤال را جواب بده!»)


حال اگر پاسخ این پرسش را بدهید و به پرسشگر عددی بگویید، در واقع، شما در دام پیش‌انگاری پرسشگر افتاده‌اید. به عبارت دیگر، شما پیش‌انگاشتهٔ زیر را پذیرفته‌اید (Yule 1996: 29):


(5) ب ـ این ماشین از چراغ قرمز عبور کرده‌ است.

 

در این ترفند، پرسشگر مخاطب را وادار می‌کند که باور وی (پرسشگر) را تأیید کند. این ترفند را ظاهراً وکیل‌ها بیشتر به کار می‌برند. البته نباید آن را به وکیل‌ها منحصر کرد، بلکه این امر ممکن است هرروز برای‌مان اتفاق بیافتد:


پرسشگر سمج: «دیروز وقتی شیشه را با توپ شکستی، با دوستانت کجا رفتی؟» («فقط سؤال را جواب بده!»)


پاسخ‌دهندهٔ زیرک: «به جان مادرم! من شیشه را نشکستم. دیروز با دوستانم توی پارک بودم.»

 

یادداشت‌ها:

ـ صفوی، ک. (1380). نگاهی به پیش‌انگاری از دو چشم‌انداز. در: صفوی، ک. (1391). نوشته‌های پراکنده (دفتر اول): معناشناسی (صص 169135). تهران: علمی.

- Yule, G. (1996). Pragmatics. UK: Oxford.