حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

روز زن گرامی باد!


مریم از یک نسبت عیسى عزیز

از سه نسبت حضرت زهرا عزیز

 

نور چشم رحمة للعالمین

آن امام اولین و آخرین

 

آنکه جان در پیکر گیتى دمید

روزگار تازه آیین آفرید

 

بانوى آن تاجدار «هل أتی»

مرتضى مشکل‌گشا شیر خدا

 

پادشاه و کلبه‌اى ایوان او

یک حسام و یک زره سامان او

 

مادر آن مرکز پرگار عشق

مادر آن کاروان سالار عشق

 

آن یکى شمع شبستان حرم

حافظ جمعیت خیر الامم

 

تا نشیند آتش پیکار و کین

پشت پا زد بر سر تاج نگین

 

در نواى زندگى سوز از حسین

اهل حق حرّیت آموز از حسین

 

سیرت فرزندها از امّهات

جوهر صدق و صفا از امّهات

 

مزرع تسلیم را حاصل بتول

مادران را اسوه کامل بتول

 

بهر محتاجى دلش آنگونه سوخت

با یهودى چادر خود را فروخت

 

نورى و هم آتشى فرمانبرش

که رضایش در رضاى شوهرش

 

آن ادب پروردهٔ صبر و رضا

آسیاگردان و لب قرآن سرا

 

گریه‌هاى او ز بالین بى‌نیاز

گوهر افشاندى به دامان نماز

 

اشک او برچید جبرئیل از زمین

همچو شبنم ریخت بر عرش برین

 

رشته‌ آیین حق زنجیر پاست

پاس فرمان جناب مصطفى است

 

ورنه گرد تربتش گردیدمی

سجده‌ها بر خاک او پاشیدمى

 

سرودهٔ محمد اقبال

 

یادداشت‌ها:

ـ وبگاه گنجور (دسترسی در 1395/1/11)

سال نو مبارک!




فرارسیدن بهار و نوروز 1395 را به تمام فارسی‌زبانان، به‌ویژه دوستانم، تبریک عرض می‌کنم. سالی پر از آگاهی، کامیابی و سلامتی برای‌تان آرزو می‌کنم.

نظام صرفی اعداد در زبان آکساپمین

تقریباً همهٔ زبان‌ها واژه‌هایی برای اعداد دارند. واژه‌های ناظر بر اعداد ممکن است یک‌تکواژی [monomorphemic] باشند: «یک» و «دو» در فارسی و one (یک) و two (دو) در انگلیسی. یا ممکن است آنها چندتکواژی [polymorphemic] باشند: «بیست‌وسه» و «بیست‌وچهار» در فارسی و twenty three (بیست‌وسه) و twenty four (بیست‌وچهار) در انگلیسی. زبان‌های جهان از هر دو شیوه (یک‌تکواژی و چندتکواژی) بهره می‌برند. لذا، می‌توان گفت زبانی وجود ندارد که فقط از شیوهٔ یک‌تکواژی استفاده کند. به بیان دیگر، زبانی وجود ندارد که در آن برای هر عددی یک واژه وجود داشته باشد، چون یاد گرفتن و به خاطر سپردن فرضاً یک میلیارد واژه برای یک میلیارد عدد بسیار دشوار است، اگر ناممکن نباشد. از این رو، اقتصادی‌ترین شیوه این است که یک‌‌تکواژی‌ها را با هم جمع (+)، ضرب (*) و ... کنیم و چندتکواژی‌ها را به دست آوریم.

 

بگذارید نگاهی به واژه‌های ناظر بر اعداد کمتر از 20 در زبان انگلیسی بیندازیم:


11

eleven

one

1

12

twelve

two

2

13

thirteen

three

3

14

fourteen

four

4

15

fifteen

five

5

16

sixteen

six

6

17

seventeen

seven

7

18

eighteen

eight

8

19

nineteen

nine

9

20

twenty

ten

10


چنانکه از جدول بالا پیداست، در زبان انگلیسی واژه‌های ناظر بر اعداد 1 تا 12 یک‌‌تکواژی‌اند. از طرفی، واژه‌های ناظر بر اعداد 13 تا 20، با اینکه از نظر صرفی چندان تجزیه‌پذیر نیستند، چنین تداعی می‌کنند که واژه‌های three (سه)، four (چهار)، nine (نُه) به کمک عمل جمع (+) به واژه ten (ده) پیوند خورده است (Moravcsik 2013: 45). واژه‌های ناظر بر اعداد بزرگ‌تر از 20 در زبان انگلیسی آشکارا تجزیه‌پذیر و لذا چندتکواژی‌اند.

 

از نظر صرفی، زبان‌های جهان نظام‌های عددی [numeral systems] متفاوتی دارند. به بیان دیگر، زبان‌های مختلف عددهای متفاوتی را پایه [base]‌ برمی‌گیرند تا با کمک عمل‌های ضرب (*)، جمع (+) و ... عددهای بزرگ‌تر را بسازند. به طور مثال، پایه در زبان انگلیسی عدد 10 و مضرب‌های آن است (ibid.: 46).


20

twenty

two

2

30

thirty

three

3

40

forty

four

4

50

fifty

five

5

60

sixty

six

6

70

seventy

seven

7

80

eighty

eight

8

90

ninety

nine

9

 

پایه در زبان فرانسوی عدد 20 است (ibid.: 47): (واژه‌های ناظر بر اعداد 4، 20 و 80 را با هم مقایسه کنید)

quatre

4

dix

10

vingt

20

quatre-vingt

80

quatre-vingt-dix

90


پایه‌های 10 و 20 پربسامدترین‌اند. چرا؟ ظاهراً به این دلیل که شمار انگشتان دست 10 و شمار انگشتان دست و پا 20 است (ibid.).

 

علاوه‌بر این دو روش (پایه‌های 10 و 20)، شیوه‌های دیگری نیز وجود دارد. یکی از شیوه‌های دیگر ناظر بر اعضای بدن انسان است. به طور مثال، می‌توان به زبان آکساپمین [Oksapmin]، از زبان‌های پاپوآ گینه نو، اشاره کرد. در این زبان، واژه‌های ناظر بر اعداد 1 تا 27 در واقع همان واژه‌های ناظر بر اعضای بدن هستند. به طور مثال، در این زبان، «من سه فرزند دارم» می‌شود «من انگشت وسط فرزند دارم» و «من ده مار را دیدم» می‌شود «من شانه مار را دیدم» (ibid.). به عبارت دیگر، در این زبان، واژه‌های ناظر بر عدد «سه» و «انگشت وسط» یکی است؛ و همچنین واژه‌های ناظر بر عدد «ده» و «شانه» یکی است. گویندگان این زبان ممکن است در هنگام شمارش به اعضای متناظر با اعداد، چنانکه در تصویرها و کلیپ‌های زیر ملاحظه می‌کنید، اشاره کنند:



 


یادداشت‌ها:

- Cultural Development of Mathematical Ideas (accessed March 21, 2016)

- Moravcsik, E. A. (2013). Introducing Language Typology. UK: Cambridge.

واژه‌نامه واژه‌یاب (وبگاه، نرم‌افزار و کانال واژه‌یاب)

واژه‌یاب در اصل یک واژه‌نامهٔ آنلاین است، که کار خود را از اسفند 1389 شروع کرده است.

هدف دست‌اندرکاران واژه‌یاب دسترسی آسان به لغت‌نامه‌ها و پاسداری از لهجه‌ها و گویش‌های ایرانی بوده است. این واژه‌نامهٔ آنلاین از فرهنگ‌های زیر بهره می‌برد:

ـ لغت‌نامه دهخدا

ـ فرهنگ فارسی معین

ـ فرهنگ فارسی عمید

ـ فرهنگ واژگان مترادف و متضاد

ـ واژه‌های مصوب فرهنگستان

ـ فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ـ واژه‌نامه آزاد

ـ اصطلاحات عامیانه

ـ فرهنگ نام‌ها

   ادامه مطلب ...

ترجمه حرف اضافه on

متن خواندنی و مختصر زیر را، با عنوان «ترجمه حرف اضافه on»، از کانال هنر ترجمه برای‌تان می‌آورم (دسترسی در 1395/1/1):

 

1. روی، بر، بر روی

کتاب روی میز است.

The book is on the table.

او بر (روی) پنجه‌هایش ایستاد.

He stood on his toes.

 

2. در، توی

او در چهارم 1370 متولد شد.

He was born on the 4th of Bahman 1370.

آپارتمان او در طبقه دوم است.

His flat is on the second floor.

من او را در (توی) تلویزیون دیدم.

I saw him on television.

 

3. در سمتِ

دفتر او در سمت چپ است.

Her office is on the left.

 

4. دربارهٔ، پیرامون

کتابی درباره تاریخ

A book on history

کنفرانسی درباره آلودگی هوا

A Conference on air pollution

 

5. با، همراه

من هیچ پولی با خود ندارم.

I haven’t got any money on me.

 

6. به دلیل، به خاطر

بازداشت کردن کسی به خاطر رشوه‌خواری

To arrest someone on bribery

 

7. به محض

به محض ورود علی، او اتاق را ترک کرد.

On Ali’s entry, she left the room.

 

8. (هزینه) برعهده

هزینه غذای امشب برعهده من است.

The meal is on me tonight.

 

9. با مصرف، با استفاده از

او با مصرف آب باران 10 روز زنده ماند.

He survived 10 days on rainwater.

 

10. ـ ـ ـ (فاقد ترجمه)

من او را یک‌شنبه دیدم.

I saw him on Sunday.


یادداشت‌ها:

ـ کانال هنر ترجمه (دسترسی در 1395/1/1) 

جناب خر!

ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺭﻫﯽ ﻣﺮﺍ ﮔﺬﺭ ﺑﻮﺩ

ﺧﻮﺍﺑﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺭﻩ ﺟﻨﺎﺏ ﺧﺮ ﺑﻮﺩ

 

ﺍﺯ ﺧﺮ ﺗﻮ ﻧﮕﻮ ﮐﻪ ﭼﻮﻥ ﮔﻬﺮ ﺑﻮﺩ

ﭼﻮﻥ ﺻﺎﺣﺐ ﺩﺍﻧﺶ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﻮﺩ

 

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺟﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ

ﻓﺮﻣﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﺿﻊ ﺑﺎﺷﺪ ﻋﺎلی

 

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﯿﺎ ﺧﺮﯼ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ

ﺁﺩﻡ ﺷﻮ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺻـﻔﺎ ﮐﻦ

 

ﮔﻔﺘﺎ ﮐﻪ ﺑﺮﻭ ﻣﺮﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻦ

ﺯﺧﻢ ﺗﻦ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﻭﺍ ﮐﻦ

 

ﺧﺮ ﺻﺎﺣﺐ ﻋﻘﻞ ﻭ ﻫﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ

ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻋﻤﻞ ﻭﺣﻮﺵ ﺑﺎﺷﺪ

 

ﻧﻪ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻧﻤﻮﺩﯾﻢ

ﻧﻪ ﺍﻫﻞ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﺑﻮﺩﯾﻢ

 

ﺭﺍﺿﯽ ﭼﻮ ﺑﻪ ﺭﺯﻕ ﺧﻮﯾﺶ ﺑﻮﺩﯾﻢ

ﺍﺯ ﺳﻔﺮﮤ ﮐﺲ ﻧﻪ ﻧﺎﻥ ﺭﺑﻮﺩﯾﻢ

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ کُشد ﺧﺮﯼ ﺭﺍ؟

ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ بُرد ﺯ ﺗﻦ ﺳﺮﯼ ﺭﺍ؟

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﮐﻢ ﻓﺮﻭﺷﺪ؟

ﯾﺎ ﺑﻬﺮ ﻓﺮﯾﺐ ﺧﻠﻖ ﮐﻮﺷﺪ؟

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺭﺷﻮﻩ‌ﺧﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟

ﯾﺎ ﺑﺮ ﺧﺮ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺳﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ؟

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺷﮑﺴﺘﻪ‌ﭘﯿﻤﺎﻥ؟

ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ بُرد ﻧﺎﻥ؟

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﺣﺮﯾﻒ ﺟﻮﯾﺪ؟

ﯾﺎ ﻣﺮﺩﻩ ﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﺎﺩ ﮔﻮﯾﺪ؟

 

ﺩﯾﺪﯼ ﺗﻮ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻧﻪ؟

ﺧﺮﻫﺎﯼ ﺩگر پی‌اش ﺭﻭﺍﻧﻪ

 

ﯾﺎ ﺁﻧﮑﻪ ﺧﺮﯼ ﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﺰﻭﯾﺮ

ﺧﺮﻫﺎﯼ ﺩگر کِشد ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ؟

 

ﻫﺮﮔﺰ ﺗﻮ ﺷﻨﯿﺪﻩﺍﯼ ﮐﻪ ﯾﮏ ﺧﺮ؟

ﺑﺎ ﺯﻭﺭ ﻭ ﻓﺮﯾﺐ ﮔﺸﺘﻪ ﺳﺮﻭﺭ

 

ﺧﺮ ﺩﻭﺭ ﺯ ﻗﯿﻞ ﻭ ﻗﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ

ﻧﺎﺭﻭ ﺯﺩﻧﺶ ﻣﺤﺎﻝ ﺑﺎﺷﺪ

 

ﺧﺮ ﻣﻌﺪﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﮐﻤﺎﻝ ﺍﺳﺖ

ﻏﯿﺮ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺖ ﺯ ﺧﺮ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ

 

ﺗﺰﻭﯾﺮ ﻭ ﺭﯾﺎ ﻭ ﻣﮑﺮ ﻭ ﺣﯿﻠﻪ

ﻣﻨﺴﻮﺥ ﺷﺪه است ﺩﺭ ﻃﻮﯾﻠﻪ

 

ﺩﯾﺪﻡ ﺳﺨﻨﺶ ﻫﻤﻪ ﻣﺘﯿﻦ ﺍﺳﺖ

ﻓﺮﻣﺎﯾﺶ ﺍﻭ ﻫﻤﻪ ﯾﻘﯿﻦ ﺍﺳﺖ

 

ﮔﻔﺘﻢ ﮐﻪ ﺯ ﺁﺩﻣﯽ ﺳﺮﯼ ﺗﻮ

ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪ ﻣﺎ ﺧﺮﯼ ﺗﻮ

 

ﺑﻨﺸﺴﺘﻢ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻧﻤﻮﺩﻡ

ﺑﺮ ﺧﺎﻟﻖ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩﻡ

 

ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﮐﻪ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺧﺮﯾﺖ

ﺟﺎﺭﯼ ﺑﺸﻮﺩ ﺑﻪ هر ولایت

 

سرودهٔ فیروز بشیری

  

یادداشت‌ها:

ـ سایت دشتک ابرج (دسترسی در 1395/1/1)

آیا می‌دانستید

SOV و، پس از آن، SVO پربسامدترین و پریاب‌ترین توالی واژه‌ها[word order]  در میان زبان‌های جهان هستند و OSV  و، پس از آن، OVS کم‌بسامدترین وکم‌یاب‌ترین توالی واژه‌ها؟ (Miller and Trask 2015: 137; Moravcsik 2013: 94-95) به طور مثال، توالی واژه‌ها در زبان فارسی SOV و در زبان انگلیسی SVO‌ است. شایان ذکر است S حرف اول Subject (فاعل)، O حرف اول Object (مفعول) و V حرف اول Verb (فعل) است.

 

یادداشت‌ها:

- Miller, R. M. and Trask, L. (2015). Trask’s Historical Linguistics. 3rd edition. UK: Routledge.

- Moravcsik, E. A. (2013). Introducing Language Typology. UK: Cambridge.

ترجمه!


دو مترجم بر روی یک کشتی داشتند صحبت می‌کردند:

اولی: «می‌توانی شنا کنی؟»

دومی: «نه! اما می‌توانم به نُه زبان برای کمک فریاد کنم!»