حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

زبان انگلیسی برای فارسی‌زبانان یک‌زبانه «زبان دوم» است یا «زبان خارجی»؟

زبان دوم، در گسترده‌ترین معنایش، به زبانی گفته می‌شود که شخص پس از فراگیری زبان بومی‌اش آن را یاد می‌گیرد. با وجود این، زبان‌شناسان غالباً اصطلاح «زبان دوم» را، در معنایی خاص‌تر، در تقابل با اصطلاح «زبان خارجی» به کار می‌برند. در چنین حالتی، «زبان دوم» به زبانی گفته می‌شود که «نقشی مهم در کشور یا منطقه‌ای خاص ایفا می‌کند، گرچند که ممکن است زبان اول بسیاری از افرادی که آن را به کار می‌برند نباشد» (Richards and Schmidt 2010: 514). به عبارت دیگر، «زبان دوم» زبانی رسمی و رایج در یک کشور است، که برای تحصیل و اشتغال مورد نیاز است و غالباً اقلیت‌ها و مهاجرانی آن را می‌آموزند که زبان بومی‌شان زبان دیگری است (Saville-Troike 2006: 4). اما «زبان خارجی» زبانی است که کاربرد گسترده‌ای در بافت اجتماعی نزدیک زبان‌آموزان ندارد، بلکه ممکن است در مسافرت احتمالی یا موقعیت‌های ارتباطی میان‌فرهنگی دیگری به کار رود، یا در مدرسه پیش‌نیاز آموزشی تلقی شود که نیاز فوری یا ضروری بر آن مترتب نیست (ibid.: 4). به طور نمونه، «زبان انگلیسی» برای مهاجران در آمریکا و «زبان کاتالان» [Catalan] برای اسپانیایی‌زبانان منطقهٔ خودمختار کاتالونیا [Catalonia] زبان دوم قلمداد می‌شوند، زیرا یادگیری این زبان‌ها برای زندگی در چنین جوامعی ضروری است (Richards and Schmidt 2010: 514).


با توجه به توضیحات بالا، زبان انگلیسی برای فارسی‌زبانان یک‌زبانه‌ای که آن را می‌آموزند، در معنایی گسترده و غیرفنی، زبان دوم است، اما، در معنایی خاص و فنی، زبان خارجی است. 

 

یادداشت‌‌ها:

  

- Richards, J. C. and Schmidt, R. (2010). Longman Dictionary of Language Teaching and Applied Linguistics. 4th edition. UK: Pearson Education.

- Saville-Troike, M. (2006). Introducing Second Language Acquisition. UK: Cambridge.


پوشش یا حجاب؟

«کلمهٔ "حجاب" هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر، استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‌دهد که پرده وسیلهٔ پوشش است» (مطهری، 1379: 72). از همین روست که واژهٔ «حجاب» جنبه‌ای منفی در معنای خود دارد. در قدیم فقیهان اصطلاح «سَتْر» (پوشش) را به کار می‌برده‌اند (همان: 73). به بیان فنی‌تر، تفاوت عمدهٔ واژه‌های «پوشش» و «حجاب» بار معنایی [connotation] آنهاست.


بار معنایی، که به آن معنای عاطفی [affective meaning] نیز می‌گویند، به معنایی گفته می‌شود که هر واژه یا عبارت ممکن است ورای معنای مرکزی‌اش [central meaning] داشته باشد. این معنا احساسات و نگرش سخنگویان را نسبت به آنچه آن واژه بدان اشاره دارد می‌رساند (Richards and Schmidt 2010: 118). بار معنایی در واژهٔ «پوشش» مثبت، یا دست‌کم خنثی، و در واژهٔ «حجاب» منفی است. به عبارت دیگر، واژهٔ «پوشش» در فارسی‌زبانان هیچ نگرش یا احساس منفی پدید نمی‌آورد، اما واژهٔ «حجاب» دست‌کم به باور استاد مطهری به توهم «پشت‌پرده‌نشینی زنان» دامن زده (1379: 73)، نگرشی منفی را در فارسی‌زبانان برمی‌انگیزد. افزون‌بر این، سرّ اینکه در زبان فارسی در برابر liberal (آزادی‌خواه) واژهٔ «آزادی‌خواه» به کار نمی‌رود نیز معنای عاطفی آن دو است. به بیان دیگر، در زبان فارسی، در برابر liberal، واژهٔ «لیبرال» به کار می‌رود، نه واژهٔ «آزادی‌خواه»، زیرا واژهٔ «آزادی‌خواه» در زبان فارسی بار معنایی مثبتی دارد، حال آنکه به‌کاربرندگان واژهٔ «لیبرال» بار معنایی منفی برای liberal منظور دارند. از همین روست که آنها هیچ‌وقت نمی‌خواهند واژهٔ «آزادی‌خواه» را، که بار معنایی مثبتی دارد، در برابر liberal به کار برند.


برخی از واژه‌ها در دوره‌ای بار معنایی مثبت داشته‌اند و در دوره‌ای دیگر بار معنایی منفی. به طور مثال، می‌توان به واژهٔ «روشنفکر» اشاره کرد. این واژه تا یکی دو دهه پیش بار معنایی منفی داشته است و تقریباً مرادف «غرب‌زده»، «ازفرنگ‌برگشته»، «غربی‌مآب»، «خودفروخته» و ... به کار می‌رفته است. اما ظاهراً امروزه بار معنایی مثبتی به خود گرفته است و حتی همنشین واژه «دینی» شده است: «روشنفکر دینی». با این حال، همیشه باید به بافتی که واژه در آن به کار رفته است توجه کرد، زیرا ممکن است همان واژه در متنی بار معنایی مثبت داشته باشد و در متن دیگری بار معنایی منفی. مثلاً، همین واژهٔ «روشنفکر»، که امروزه عمدتاً بار معنایی مثبت به خود گرفته است، ممکن است در متنی بار معنایی منفی داشته باشد.    

 

یادداشت‌ها:

ـ مطهری، م. (1379). مسئلهٔ حجاب. چاپ 52م. تهران: ملاصدرا.

- Richards, J. C. and Schmidt, R. (2010). Longman Dictionary of Language Teaching and Applied Linguistics. 4th edition. UK: Pearson Education.