حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

فایده واژه‌نامه

علی صلح‌جو، مترجم، ویراستار و زبان‌پژوه سرشناس، درباره «فایده واژه‌نامه» می‌نویسد:


«بیشتر مترجمان معادل خارجی اصطلاحات را کنار آنها می‌دهند یا اینکه تمام آنها را جمع می‌کنند و با نظم الفبایی به صورت واژه‌نامه در انتهای کتاب، بعد از کتاب‌نامه و قبل از نمایه، می‌آورند. واژه‌نامه چهار فایده دارد.


اول، سبب یکدست‌شدن اصطلاحات در سراسر کتاب می‌شود. اگر مترجم پیش از شروع ترجمه برای هریک از اصطلاحاتی که در آن اثر آمده است معادل فارسی واحدی در نظر بگیرد و آن را به صورت واژه‌نامه الفبایی کنار دست خود داشته باشد، مطمئن خواهد بود که وحدت اصطلاحات در سراسر ترجمه رعایت می‌شود. بنابراین، اولین فایده واژه‌نامه برای خود مترجم است.


دوم، برخی از خوانندگان بدشان نمی‌آید ضمن خواندن آثار علمی یا ادبی با معادل‌های خارجی اصطلاحات آنها آشنا شوند، به خصوص اگر خیال مترجم‌شدن نیز داشته باشند. این گروه دوست دارند، علاوه‌بر واژه‌نامه، معادل‌های خارجی را در کنار اصطلاح فارسی یا در پانوشت ببینند.


سومین فایده واژه‌نامه کمک به مترجمان بعدی است. مترجمی که در حال ترجمه اثری است چه بسا با اصطلاحاتی روبه‌رو شود که در هیچ‌یک از فرهنگ‌های لغت دوزبانه نیامده باشد. در این موقعیت، مترجم دو راه پیش رو دارد:‌ یا باید آن اصطلاح را عیناً وارد فارسی کند (نظیر ماشین، میکروب، ژن، ژنتیک و سونامی) یا اینکه بکوشد معادلی فارسی برایش بسازد (نظیر روان‌شناسی، یارانه، فناوری، و پرتونگاری). مترجمی که هنگام ترجمه برای اصطلاحی جدید معادل می‌سازد راه را برای مترجمی که می‌خواهد بعدها در همان رشته به ترجمه بپردازد هموار می‌کند. بارها پیش آمده است که مترجمان نیاز خود را نه از طریق فرهنگ‌های لغت بلکه به کمک واژه‌نامه کتاب‌های ترجمه‌شده برطرف کرده‌اند، زیرا واژه‌نامه‌ها معمولاً از فرهنگ‌های لغت جلوترند. فرهنگ‌ها این روزها در ایران معمولاً زودتر از پنج سال تجدید ویرایش نمی‌شوند، در حالی که ظرف این مدت ممکن است چندین کتاب به فارسی ترجمه شود. البته، کتاب‌هایی که واژه‌نامه ندارند از این لحاظ هیچ کمکی به مترجمان بعدی نمی‌کنند. حتی کتاب‌هایی که معادل‌های خارجی اصطلاحات در آنها در کنار آنها یا در پای صفحات آمده است از این نظر چندان مفید نیستند، زیرا مترجمی که به دنبال معادل فارسی یک اصطلاح خارجی است وقت و حوصله آن را ندارد که کتاب را از ابتدا تا انتها بخواند تا شاید آن را در متن یا در پانوشت پیدا کند. برعکس، چنانچه کتاب واژه‌نامه داشته باشد با یک نگاه می‌توان دانست که اصطلاح مذکور در آن اثر آمده است یا نه.


چهارمین فایده واژه‌نامه برای فرهنگ‌نگاران است. برخی گمان می‌کنند تدوین‌کنندگان فرهنگ‌های لغت فرهنگ یک‌زبانهٔ عمومی معتبری را برمی‌دارند و تک‌تک مدخل‌های آن را به فارسی ترجمه می‌کنند. چنین نیست. فرهنگ‌نگاران معادل‌های فارسی مدخل‌ها را اساساً از فرهنگ‌های قبلی برمی‌گزینند و در مورد معادل‌های جدید به خصوص از واژه‌نامه کتاب‌هایی استفاده می‌کنند که در فاصله انتشار دو فرهنگ ترجمه شده‌اند. امتیاز کار فرهنگ‌نگاران اساساً به نوع ویرایش و روشمندی آنهاست.» (صلح‌جو، 1394: 127 ــ 128)

 

یادداشت‌ها:

ـ صلح‌جو، ع. (1394). از گوشه و کنار ترجمه. تهران: نشر مرکز. 

ترکِ ‌اولای علی صلح‌جو در کتاب «نکته‌های ویرایش»

علی صلح‌جو زبان‌پژوه، مترجم و ویراستار نام‌آشناست. تألیفات ایشان عبارت‌اند از: گفتمان و ترجمه (1373)، نکته‌های ویرایش (1386) و اصول شکسته‌نویسی (1391). نثر ایشان ساده و گیراست. تألیفات ایشان همه نکته‌آموز و پرمغز است. با این حال، آنچه مرا به نوشتن این مطلب واداشت نکته‌ای بود که در کتاب نکته‌های ویرایش ایشان آمده است.


پیش از پرداختن به این نکته، بگذارید کمی بیشتر با این کتاب آشنا شویم. ایشان خود می‌گویند: «در طول چند دهه کار و تدریس ویرایش، به مسائلی برخورده‌ام که در همان حین کار یادداشت برداشته و بعداً آن‌ها را پرداخت کرده‌ام. بسیاری از نکته‌های مطرح‌شده در این یادداشت‌ها در کتاب‌های رسمی ویرایش یافت نمی‌شوند. [...] طیف گسترده‌ٔ یادداشت‌ها در برگیرندهٔ مسائلی در زمینهٔ رسم‌الخط، نشانه‌گذاری، پانوشت، نمونه‌خوانی، مأخذ‌گذاری، فرهنگ‌نویسی، علائم اختصاری و موارد دیگری است که شاید نتوان عنوانی برای آن‌ها پیدا کرد» (جلد پشت کتاب). «برخی از یادداشت‌ها با ویرایش ارتباط مستقیم ندارند، اما در عمق‌بخشیدن به بینش ویراستار بی‌نقش نیستند. [...] این مجموعه شامل حدود صد و پنجاه یادداشت کوتاه و بلند است» (مقدمه، ص2).


حال برویم سراغ آن نکته! ایشان تحت عنوان «وظیفه کیست؟» داستان جالبی را بازگو می‌کنند: «در مقاله‌ای خواندم که قُتیبة ابن حارث هفت فرزند داشت که نامشان در روایات چنین ذکر شده‌ است: احمد، حاتم، عمرو، نواس، معاذ و هشام. ویراستار محتوایی وظیفه‌اش این است که بداند قتیبه هفت فرزند داشته است. ویراستار صوری یا فنی نیز وظیفهٔ خود می‌داند که ویرگول‌های بین نام‌ها و "و"ی بعد از ویرگول آخر را چک کند. پس وظیفهٔ‌ کیست که نام‌ها را بشمرد و ببیند که شش تاست نَه هفت تا؟ آیا در تقیسمات ویرایشی می‌توان به "ویراستار شمارشگر" نیز قایل شد؟» (ص201). به نظر می‌رسد ایشان در جای دیگر (ص183) از کتاب خود دقیقاً مرتکب همین اشتباه شده، شمردن را فراموش کرده‌اند! تحت عنوان «دهه» آمده است: «واژهٔ دهه از ده و برگرتهٔ پنجه، هفته، سده، و هزاره، در برابر کلمهٔ انگلیسیِ decade، ساخته شده و به معنای دورهٔ ده‌ساله است. این مفهوم را از زبان‌های اروپایی گرفته‌ایم، اما کاربرد آن در فارسی متفاوت است. در زبان فارسی، هنگامی‌که می‌گوییم "دههٔ چهل"، منظورمان سال‌های 1341 تا 1349 است» (ص183). حال این سؤال پیش می‌آید که اگر واقعاً منظور از «دههٔ چهل»، «سال‌های 1341 تا 1349» باشد، چرا به آن «دههٔ چهل» می‌گوییم؟ چون این سال‌ها نُه تا هستند، نه ده تا! برای اطمینان، از سال 1341 تا 1349 بشمارید ببینید چند تا می‌شود! پس، به نظر می‌رسد این حکم ایشان در مورد زبان فارسی درست نیست، بلکه «در نامگذاری دهه‌های یک قرن، معمولاً هر دهه را به نام نخستین عدد از مجموعه (بیست، سی، چهل، ...) می‌خوانند، چنانکه دههٔ بیست یعنی سال‌های بیست تا بیست‌ونه از یک قرن» (فرهنگ بزرگ سخن، مدخل «دهه»).  

 

یادداشت‌ها:

ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1381). فرهنگ بزرگ سخن. (8‌‌جلد). تهران: سخن.

ـ صلح‌جو، ع. (1386). نکته‌های ویرایش. تهران: نشر مرکز.