حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

عناوین اصلی [خبرها] یا سرخط خبرها؟

صدا و سیمای ایران، به‌ویژه خبر ساعت14 شبکهٔ یک، در ابتدای اخبار، همیشه عبارت «عناوین اصلی ]خبرها[» را به کار برده، چند تیتر اصلی خبر را برای بینندگان بازگو می‌کند و سپس به مشروح اخبار می‌پردازد. اما اگر ـ زبانم لال! ـ بی‌‌بی‌سی‌ فارسی را تماشا کرده باشید، می‌دانید که این شبکهٔ خبری این عبارت را به کار نمی‌برد، بلکه از عبارت «سرخط خبرها» استفاده می‌کند. شاید این سؤال برای شما مطرح شود که چه فرقی می‌کند کدام‌یک از این عبارت‌ها را به کار بریم؟ در پاسخ به این سؤال، باید عرض کنم که این دو عبارت اهمیت چندانی ندارند، بلکه آنچه بسیار مهم است سیاست پشت این دو عبارت است. در مورد اول، صدا و سیمای ایران، به تبع سیاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نه تنها، در برابر واژهٔ انگلیسی headline، واژهٔ عربی «عنوان» را به کار می‌برد، بلکه می‌تواند آن را به شیوهٔ زبان عربی (جمع مکسّر) جمع ببندد. با نگاهی به اصول و ضوابط واژه‌گزینی (1388) فرهنگستان می‌توان به این نکته پی برد که گروه واژه‌گزینی‌ فرهنگستان همۀ واژه‌های عربی‌تباری را که یا در فارسی امروز تداول دارند و / یا دست‌کم در چند متن معتبر نظم و نثر فارسی، عمدتاً تا اواخر قرن پنجم، به کار رفته‌اند جزء گنجینهٔ واژگانی زبان فارسی می‌داند و در واژه‌گزینی مورد استفاده قرار می‌دهد (ص10). از این رو، بعید نیست که صدا و سیمای ایران نه تنها واژهٔ عربی «عنوان»، که البته در زبان فارسی رایج است، بلکه از جمع مکسر آن، «عناوین»، که باز در زبان فارسی رایج است، استفاده کند. اما، در مورد دوم، بی‌بی‌سی‌ فارسی، شاید از سر ملی‌گرایی، از به کار بردن واژهٔ عربی «عنوان» یا جمع مکسّر آن پرهیز کرده، از برگرتهٔ واژهٔ انگلیسی headline، «سرخط»، استفاده می‌کند.


 شایان ذکر است، در گرته‌برداری [calque]، در مقابل هر جزء معنادار اصطلاح بیگانه یک جزء معنادار در زبان فارسی قرار داده می‌شود. به طور مثال، واژهٔ headline به عناصر سازنده‌اش تجزیه شده، در مقابل هر جزء آن برابر فارسی‌اش قرار می‌گیرد:

(خط) + line (سر)Headline = head     

برابرهای فارسی به هم جوش می‌خورند و واژهٔ ظاهراً فارسی‌تر «سرخط» متولد می‌شود.


نگارندهٔ این سطور با عربی‌گرایی افراطی و عربی‌ستیزی (یا عربی‌زدایی) مخالف است، گرچند مرز این دو با فارسی‌نویسی آشکارا مشخص نیست. به اعتقاد او، فارسی‌زبانان نباید واژه‌ها و عناصر عربی را طرد کنند، بلکه باید، در مواقع ضروری، به‌ویژه ضرورت علمی، از آنها بهره ببرند. به طور مثال، به اعتقاد نویسندهٔ این سطور، یکی از عناصری که وام‌گرفتن آن از زبان عربی در زبان فارسی بسیار راهگشا و پرسود است پسوند « ـ‌یّت» است. به کمک و با مقبولیت این پسوند در زبان فارسی، بسیاری از گره‌ها گشوده می‌شود. مثلاً، می‌توان در برابر یکی از معانی واژهٔ modernism «مدرنیّت» را برساخت و، به طور کلی، این پسوند را دست‌کم در برابر یکی از معانی –ism انگلیسی به کار برد، البته اگر اُدبای درست‌نویس و درست‌اندیش سخت‌گیری، بلکه سنگ‌اندازی، نکنند و بگذارند این پسوند عربی را با واژه‌های غیرعربی پیوند بزنیم. البته، پرپیداست که تا حد امکان بهتر است و باید از به‌کار‌بردن لغات عربی کهنه و نارسا خودداری کرد. در زبان انگلیسی، نیز متخصصان، هنگامی‌که واژه کم می‌آورند، به زبان‌های دیگر، از جمله لاتینی و یونانی، متوسل می‌شوند. در این زبان، هیچ‌کس توی کرنا نمی‌کند که ای وای! این واژه یا اصطلاح انگلیسی‌تبار نیست، بلکه کاملاً با آغوش باز آن را، در صورت خوش‌ساختی، می‌پذیرند. اصولاً، دادوستد زبانی امری طبیعی، بلکه اجتناب‌ناپذیر، است و سره‌‌گرایی راه به جایی نمی‌برد.

 

یادداشت‌ها:

ـ اصول و ضوابط واژه‌گزینی (1388). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. تهران: انتشارات فرهنگستان.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد