آیا تا به حال اندیشیدهاید چرا بر سر در همه (یا دستکم بیشتر) زندانها واژهٔ «ندامتگاه» (محل پشیمانی) به کار رفته است، نه واژهٔ «زندان»؟ مثلاً، چرا بر سر در زندان کچویی (واقع در کرج) نوشتهاند «ندامتگاه کچویی» و نه «زندان کچویی»؟ در زبان انگلیسی نیز بر سر در زندانها، بیشتر، از واژهٔ penitentiary (ندامتگاه) استفاده میشود تا از واژهٔ prison (زندان). مگر چه فرقی بین «زندان» و «ندامتگاه» هست که موجب میشود یکی بهجای دیگری به کار رود؟ ظاهراً، برخی از واژهها به مفاهیم، عناصر و امور منفی اشارهٔ صریحتری دارند، تا بدیلشان. وقتی چنین واژههایی به کار میروند، ممکن است در سخنگویان هر زبانی احساس ناخوشایندی پدید آید. از اینرو، آن سنخگویان ممکن است برای آن مفهوم از واژهٔ دیگری استفاده کنند که جنبهٔ مثبتتری از آن مفهوم را در بردارد. به عبارت دیگر، آنها ممکن است از حُسن تعبیر [euphemism] بهره ببرند.
حُسن تعبیر عبارت است از «کاربرد واژهای که گمان میرود نسبت به واژهٔ دیگری کمتر آزارنده یا ناخوشایند باشد» (Richards and Schmidt 2010: 205). به بیان دیگر، در حسن تعبیر، عبارتی ملایم، مبهم یا حشوآلود به جای عبارت دیگری مینشیند تا از صراحت بیپرده یا کاربرد ناخوشایند پرهیز شود (Fowler 1965: 171). به طور مثال، فارسیزبانان از روی حسن تعبیر، بهجای فعل «مردن»، از بدیلهای «فوتکردن»، «رحلت(کوچ)کردن»، «به رحمت خدا رفتن» و ... استفاده میکنند. یا مثلاً، آنها، با اینکه واژهٔ «کور» را دارند، از واژههای «نابینا» یا «روشندل» بهره میبرند.
البته باید توجه داشت که زبان امری تحولپذیر است و حتی واژههای برخاسته از حُسن تعبیر نیز ممکن است تغییر کنند. به طور نمونه، انگلیسیزبانان ابتدا واژهٔ crippled (شل) را بهکار میبردند. چون کاربردش ناگوار بود، واژهٔ handicapped (گرفتار) را استخدام کردند. از آنجاییکه آن نیز پس از چندی دل سخنگویان را زد، واژهٔ disabled (ناتوان) جانشین آن شد. امروزه ظاهراً آنها از واژهٔ challenged (چالشدیده) بهره میبرند (Fromkin, et al 2014: 25). همچنین باید در نظر داشت که هرگاه در متنی حُسن تعبیر به کار رفت، مترجم نیز باید حُسن تعبیر به کار ببرد یا دستکم آن را به نحوی در ترجمه جبران کند.
متأسفانه، در زبان فارسی، فرهنگ حُسن تعبیر وجود ندارد، که، به نظر نویسندهٔ این سطور، نبود آن آشکارا دستکم در زمینههای ترجمه و ویرایش حس میشود. به سخن دیگر، این فرهنگ بیتردید سخت به کار گزارشنویسان، خبرنویسان، نویسندگان، مترجمان و ویراستاران میآید. البته، امید است که چشم ما نیز به چنین فرهنگی روشن شود. اما خوشبختانه، در زبان انگلیسی، چنین فرهنگی موجود است. مثلاً، میتوان دستکم به فرهنگ حُسن تعبیر: چگونه منظورتان را به زبان نیاورید (2002) هولدر اشاره کرد.
یادداشتها:
- Fowler, H. W. (1965). Oxford Fowler's Modern English Usage Dictionary. 2nd edition. UK: Oxford.
- Fromkin, V. and Rodman, R. and Hyams, N. (2014). An Introduction to Language. 10th edition. USA: Wadsworth.
- Holder, R. W. (2002). A Dictionary of Euphemisms: How Not To Say What You Mean. 3rd edition. UK: Oxford.
- Richards, J. C. and Schmidt, R. (2010). Longman Dictionary of Language Teaching and Applied Linguistics. 4th edition. UK: Pearson Education.