بسیاری از زبانها، از جمله زبان برمهای (Comrie 1985: 51) و زبان چینی (Portner 2006: 154) زمان دستوری [tense] ندارند؟ به عبارت دیگر، در این زبانها وندی تصریفی وجود ندارد که زمان را نشان دهد. البته، این زبانها به کمک واژگان (مثلاً، قید زمان) میتوانند زمان را نشان دهند.
یادداشتها:
- Comrie, B. (1985). Tense. UK: Cambridge.
ـ اصرار لازم نیست؛ اگر میدانستم میگفتم. (اشاره به زمان حال)
ـ دلم میخواست الآن پیش ما بود. (اشاره به زمان حال)
ـ برنامهٔ او معلوم نیست؛ شاید فردا رفت کوه. (اشاره به آینده)
ـ اتوبوس آمد. (حال استمراری – وقتی اتوبوس دارد میآید)
افزونبر این، صیغههای دیگر فعل نیز ممکن است به وقوع عملی در زمان گذشته دلالت کنند. به طور مثال، «فرض کنید شب گذشته سرقتی رخ داده است و شما مسیر دزد را برای دوستانتان ]در[ روز بعد چنین تعریف میکنید: "او از این دیوار میآید بالا، اول پنجره را میشکند، بعد از داخل در را باز میکند و وارد اتاق میشود و ..."» (باطنی، 1357: 38). چنانکه ملاحظه میکنید تمام فعلها مضارع است نه ماضی، حال آنکه عمل در زمان گذشته صورت گرفته است.
یادداشتها:
ـ انوری، ح. و احمدی گیوی، ح. (1390). دستور زبان فارسی2، ویرایش 4م. تهران: فاطمی.
ـ باطنی، م.ر. (1357). نگاهی تازه به دستور زبان. تهران: آگاه.