حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)
حسین حسن‌زاده

حسین حسن‌زاده

«کاشکی هستی زبانی داشتی / تا ز هستان پرده‌ها برداشتی» (مولوی)

آیا می‌دانستید

بسیاری از زبان‌ها، از جمله زبان برمه‌ای (Comrie 1985: 51) و زبان چینی (Portner 2006: 154) زمان دستوری [tense] ندارند؟ به عبارت دیگر، در این زبان‌ها وندی تصریفی وجود ندارد که زمان را نشان دهد. البته، این زبان‌ها به کمک واژگان (مثلاً، قید زمان) می‌توانند زمان را نشان دهند.

 

یادداشت‌ها:

- Comrie, B. (1985). Tense. UK: Cambridge.

- Portner, P. (2006). Meaning. In: Fasold, R. F. and Connner-Linton, J. (Eds.). An Introduction to Language & linguistics (pp. 137−168). UK: Cambridge.

زمان دستوری و زمان تقویمی

بسیاری از زبان‌آموزان گمان می‌کنند فعل ماضی همیشه به زمان گذشته دلالت دارد، فعل مضارع همیشه به زمان حال، و فعل مستقبل همیشه به زمان آینده. منشاء چنین خطایی خلط زمان دستوری [tense] و زمان تقویمی [time] است. زمان دستوری یکی از ویژگی‌های صوری فعل است، در حالی‌که «زمان تقویمی همان زمان اصلی است، یعنی گذر آنات و لحظه‌ها که درک می‌کنیم و به طور کلی به گذشته، حال و آینده تقسیم می‌شود» (انوری و احمدی، 1390: 49). در زبان فارسی، چون دو واژه برای این دو مفهوم وجود ندارد، ناگزیر باید همان واژهٔ «زمان» را به همراه توصیفگر  [modifier] به کار برد. به نظر می‌رسد همین خلأ واژگانی موجب خلط این دو مفهوم شده است. به هر حال، نکتهٔ حائز اهمیت این است که بین زمان دستوری و زمان تقویمی رابطهٔ یک‌به‌یک وجود ندارد. به بیان ساده‌تر، «فعل ماضی الزاماً به وقوع عملی در زمان گذشته دلالت نمی‌کند و وقوع هر عملی در گذشته نیز الزاماً با فعل ماضی بیان نمی‌شود. [...] همین استدلال دربارهٔ صیغه‌های دیگر فعل ]مضارع و مستقبل[ نیز کم‌وبیش صادق است» (باطنی، 1357: 39). در مثال‌های زیر، که از کتاب نگاهی تازه به دستور زبان (1357) برگرفته شده‌ است، فعل ماضی به زمان گذشته دلالت نمی‌کند:

ـ اصرار لازم نیست؛ اگر می‌دانستم می‌گفتم. (اشاره به زمان حال)


ـ دلم می‌خواست الآن پیش ما بود. (اشاره به زمان حال)


ـ برنامهٔ او معلوم نیست؛ شاید فردا رفت کوه. (اشاره به آینده)


ـ اتوبوس آمد. (حال استمراری – وقتی اتوبوس دارد می‌آید)


افزون‌بر این، صیغه‌های دیگر فعل نیز ممکن است به وقوع عملی در زمان گذشته دلالت کنند. به طور مثال، «فرض کنید شب گذشته سرقتی رخ داده است و شما مسیر دزد را برای دوستانتان ]در[ روز بعد چنین تعریف می‌کنید: "او از این دیوار می‌آید بالا، اول پنجره را می‌شکند، بعد از داخل در را باز می‌کند و وارد اتاق می‌شود و ..."» (باطنی، 1357: 38). چنانکه ملاحظه می‌کنید تمام فعل‌ها مضارع است نه ماضی، حال‌ آنکه عمل در زمان گذشته صورت گرفته است.

           

یادداشت‌ها:

ـ انوری، ح. و احمدی گیوی، ح. (1390). دستور زبان فارسی2، ویرایش . تهران: فاطمی.

ـ باطنی، م.ر. (1357). نگاهی تازه به دستور زبان. تهران: آگاه.