«اکثر متدینان طول تاریخ فکر میکنند که دینداری کشتیسواری است و نمیدانند که نوعی شناگری است. [...] وقتی انسان خود را سوار کشتی میبیند، تصور میکند کشتیسواران اهل نجاتاند، مگر به حسب تصادف و کسانی که سوار کشتی نیستند و بر موج سوارند غرق خواهند شد، مگر به حسب تصادف. روانشناسی افراد داخل کشتی این است که بنا بر قاعده به ساحل میرسیم، مگر اینکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که بر موجها سوارند و شنا میکنند بنا بر قاعده غرق میشوند، مگر اینکه برحسب تصادف نجات یابند. مسلمانانی که تلقیشان کشتیسواری است گمان میکنند مسلمانانِ اهل نجاتاند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد و آنهایی که مسلمان نیستند اهل غرقشدناند، مگر آنکه تصادفی رخ دهد. [...] وقتی شناگر باشید، فقط با شناکردن امید به نجات دارید و نه با هیچ کار دیگری. بنابراین، همهٔ شناگران همّ و غمّ واحدی دارند و آن شناگری است.اما کسانی که سوار بر کشتیاند هرکدام کار مختلفی انجام میدهند؛ یکی رادیو گوش میکند، یکی روزنامه میخواند، یکی میخوابد، یکی آواز میخواند، یکی غذا میخورد و ... . آنها دلمشغولی واحدی ندارند، زیرا همه سوارند و میگویند هر کاری در کشتی انجام دهیم مهم نیست، زیرا در کشتی هستیم. متدینانی که چنین تلقیای دارند و خود را مالک حقیقت میدانند به اینکه سوار کشتی نجاتاند دل خوش دارند. اما شناگران این طور نیستند؛ آنها فقط یک همّ دارند و آن شناکردن است. اگر از شناگری غافل شوند، غرق میشوند.» (ملکیان، 1394: 244)
یادداشتها:
ـ ملکیان، مصطفی (1394). در رهگذار باد و نگهبان لاله. جلد 2. تهران: نگاه معاصر.
در سال 2015، دستاندرکاران
فرهنگهای آکسفورد شکلک خندان را به عنوان واژه سال برگزیدند (وبلاگ فرهنگهای
آکسفورد، دسترسی در 1395/9/5). این اولین بار بود که یک تصویرنگاره [pictograph] به عنوان واژه سال انتخاب میشود. گفتنی است
تصویرنگاره تصورهای [images] خاصی را به طور منسجمی بازنمود میکند (Yule 2014: 2013). در زیر چند تصویرنگاره رایج را میبینید (ibid.):
یادداشتها:
- Oxford Dictionaries (accessed December 5, 2016)
پربسامدترین الگوی هجایی در زبانهای جهان CV و، پس از آن، CVC است؟ هر زبانی ساختار هجایی خاصی را ترجیح میدهد و برمیگیرد (Miller and Trask 2015: 59). شایان ذکر است C حرف اول Consonant (همخوان) و V حرف اول Vowel (واکه) است.
یادداشتها:
تازهوارد (2016) یک فیلم علمی ــ تخیلی است که در آن دوازده فضاپیمای برونزمینی در روی زمین پدیدار میشود. ارتش آمریکا از یک زبانشناس میخواهد تا به آنها ملحق شود تا زبان آنها را رمزگشایی کند (ویکیپدیا، دسترسی در 1395/9/5). گفتنی است این فیلم تحسین زبانشناسان را برانگیخته است.
یادداشتها:
یک ضربالمثل خارجی هست که میگه:
“Car not R”
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یعنی: کار که عار
نیست!
علی صلحجو، مترجم، ویراستار و زبانپژوه سرشناس، درباره «فایده واژهنامه» مینویسد:
«بیشتر مترجمان معادل خارجی اصطلاحات را کنار آنها میدهند یا اینکه تمام آنها را جمع میکنند و با نظم الفبایی به صورت واژهنامه در انتهای کتاب، بعد از کتابنامه و قبل از نمایه، میآورند. واژهنامه چهار فایده دارد.
اول، سبب یکدستشدن اصطلاحات در سراسر کتاب میشود. اگر مترجم پیش از شروع ترجمه برای هریک از اصطلاحاتی که در آن اثر آمده است معادل فارسی واحدی در نظر بگیرد و آن را به صورت واژهنامه الفبایی کنار دست خود داشته باشد، مطمئن خواهد بود که وحدت اصطلاحات در سراسر ترجمه رعایت میشود. بنابراین، اولین فایده واژهنامه برای خود مترجم است.
دوم، برخی از خوانندگان بدشان نمیآید ضمن خواندن آثار علمی یا ادبی با معادلهای خارجی اصطلاحات آنها آشنا شوند، به خصوص اگر خیال مترجمشدن نیز داشته باشند. این گروه دوست دارند، علاوهبر واژهنامه، معادلهای خارجی را در کنار اصطلاح فارسی یا در پانوشت ببینند.
سومین فایده واژهنامه کمک به مترجمان بعدی است. مترجمی که در حال ترجمه اثری است چه بسا با اصطلاحاتی روبهرو شود که در هیچیک از فرهنگهای لغت دوزبانه نیامده باشد. در این موقعیت، مترجم دو راه پیش رو دارد: یا باید آن اصطلاح را عیناً وارد فارسی کند (نظیر ماشین، میکروب، ژن، ژنتیک و سونامی) یا اینکه بکوشد معادلی فارسی برایش بسازد (نظیر روانشناسی، یارانه، فناوری، و پرتونگاری). مترجمی که هنگام ترجمه برای اصطلاحی جدید معادل میسازد راه را برای مترجمی که میخواهد بعدها در همان رشته به ترجمه بپردازد هموار میکند. بارها پیش آمده است که مترجمان نیاز خود را نه از طریق فرهنگهای لغت بلکه به کمک واژهنامه کتابهای ترجمهشده برطرف کردهاند، زیرا واژهنامهها معمولاً از فرهنگهای لغت جلوترند. فرهنگها این روزها در ایران معمولاً زودتر از پنج سال تجدید ویرایش نمیشوند، در حالی که ظرف این مدت ممکن است چندین کتاب به فارسی ترجمه شود. البته، کتابهایی که واژهنامه ندارند از این لحاظ هیچ کمکی به مترجمان بعدی نمیکنند. حتی کتابهایی که معادلهای خارجی اصطلاحات در آنها در کنار آنها یا در پای صفحات آمده است از این نظر چندان مفید نیستند، زیرا مترجمی که به دنبال معادل فارسی یک اصطلاح خارجی است وقت و حوصله آن را ندارد که کتاب را از ابتدا تا انتها بخواند تا شاید آن را در متن یا در پانوشت پیدا کند. برعکس، چنانچه کتاب واژهنامه داشته باشد با یک نگاه میتوان دانست که اصطلاح مذکور در آن اثر آمده است یا نه.
چهارمین فایده واژهنامه برای فرهنگنگاران است. برخی گمان میکنند تدوینکنندگان فرهنگهای لغت فرهنگ یکزبانهٔ عمومی معتبری را برمیدارند و تکتک مدخلهای آن را به فارسی ترجمه میکنند. چنین نیست. فرهنگنگاران معادلهای فارسی مدخلها را اساساً از فرهنگهای قبلی برمیگزینند و در مورد معادلهای جدید به خصوص از واژهنامه کتابهایی استفاده میکنند که در فاصله انتشار دو فرهنگ ترجمه شدهاند. امتیاز کار فرهنگنگاران اساساً به نوع ویرایش و روشمندی آنهاست.» (صلحجو، 1394: 127 ــ 128)
یادداشتها:
ـ صلحجو، ع. (1394). از گوشه و کنار ترجمه. تهران: نشر مرکز.