فرهنگ طیفی (1387) ظاهراً نخستین کلمهنامه در زبان فارسی است (مقدمه، صفحهٔ یازده). «کاربرد اصلی این کتاب یافتن لغاتی است که شخص به یاد نمیآورد ... و، با کمک گرفتن از لغات مترادف یا مرتبط با آن در کتاب، آن لغات به یادش میآید» (راهنمای استفاده از کتاب، صفحهٔ پانزده). این کتاب شامل 45 هزار لغت و عبارت مرکب و اصطلاح و حدود 92 هزار معنی و تداعی آن لغات و اصطلاحات است، که ذیل 991 مقولهٔ اصلی (فصل) و حدود 7500 مقولهٔ فرعی (مدخل) براساس ارتباط معنایی در کنار هم آورده شده است. مقولات فرعی شامل یک یا چند اسم، صفت، مصدر فعل و قیدهای مرتبط با مقولهٔ اصلی هستند و ذیل هر مدخل، طیفی از معانی مترادف، نزدیک، مشابه، و یا صرفاً مرتبط از نظر تداعی، به ترتیب سایهروشنهای معنایی مرتب شدهاند (مقدمه، صفحهٔ یازده). خوشبختانه، این کتاب نمایه [index] هم دارد، که واژهیابی را در این کتاب آسان میکند. نسخهٔ رایگان این فرهنگ را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
عنوان فرهنگ: فرهنگ طیفی (طبقهبندی طیف واژگان فارسی)
زبان فرهنگ: فارسی
پدیدآورنده: جمشید فراروی
انتشارات: هرمس
محل نشر: تهران
چاپ اول: 1387
تعداد صفحات: 747
یادداشتها:
ـ فراروی، ج. (1387). فرهنگ طیفی: طبقهبندی طیف واژگان فارسی. تهران: هرمس.
ـ وبگاه نشر کتاب هرمس (دسترسی در 1395/4/1)
در یکی از نوشتههایم، تحت عنوان کلمهنامه، ضمن اینکه برای واژهٔ thesaurus معادل «کلمهنامه» را پیشنهاد کرده بودم، نوشته بودم که «متأسفانه، در زبان فارسی، ... هیچ تزاروسی [thesaurus] وجود ندارد.» اما اخیراً متوجه شدهام که خوشبختانه دستکم یک کلمهنامه [thesaurus] در زبان فارسی موجود است، که مشخصات آن عبارت است از:
عنوان کتاب: فرهنگ طیفی (طبقهبندی طیف واژگان فارسی)
پدیدآورنده: جمشید فراروی
انتشارات: هرمس
محل نشر: تهران
چاپ اول: 1387
تعداد صفحات: 747
این کتاب ظاهراً نخستین کلمهنامه در زبان فارسی است (مقدمه، صفحهٔ یازده). «کاربرد اصلی این کتاب یافتن لغاتی است که شخص به یاد نمیآورد ... و، با کمک گرفتن از لغات مترادف یا مرتبط با آن در کتاب، آن لغات به یادش میآید» (راهنمای استفاده از کتاب، صفحهٔ پانزده). این کتاب شامل 45 هزار لغت و عبارت مرکب و اصطلاح و حدود 92 هزار معنی و تداعی آن لغات و اصطلاحات است، که ذیل 991 مقولهٔ اصلی (فصل) و حدود 7500 مقولهٔ فرعی (مدخل) براساس ارتباط معنایی در کنار هم آورده شده است. مقولات فرعی شامل یک یا چند اسم، صفت، مصدر فعل و قیدهای مرتبط با مقولهٔ اصلی هستند و ذیل هر مدخل، طیفی از معانی مترادف، نزدیک، مشابه، و یا صرفاً مرتبط از نظر تداعی، به ترتیب سایهروشنهای معنایی مرتب شدهاند (مقدمه، صفحهٔ یازده). خوشبختانه، این کتاب نمایه [index] هم دارد، که واژهیابی را در این کتاب آسان میکند. نسخهٔ رایگان این کتاب را میتوانید از اینجا دانلود کنید.
یادداشتها:
ـ فراروی، ج. (1387). فرهنگ طیفی: طبقهبندی طیف واژگان فارسی. تهران: هرمس.
thesaurus، در زبان انگلیسی، به کتابی گفته میشود که حاوی کلماتی با معانی مشابه یا نزدیکبههم است. دستاندرکاران گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، در دفتر چهارم فرهنگ واژههای مصوّب فرهنگستان (1386)، «اصطلاحنامه» را در برابر آن برساختهاند، که نه تنها رسا و شفاف نیست، بلکه بیشتر معادل glossary است تا thesaurus. انوری در ذیل فرهنگ بزرگ سخن (1389) بر این برساخته فرهنگستان مهر تأیید زده، آشوری در فرهنگ علوم انسانی (1384) «گنجواژه» را در برابر آن برساخته، فرهنگ هزاره (1379) برساختههای فرهنگستان و آشوری را ضبط کرده و فرهنگ معاصر فارسی (1387) «اصطلاحنامه» را به معنای «فرهنگ مربوط به توصیف واژههای مصطلح در رشته یا موضوعی معیّن» یا همان «ترمینولوژی» [terminology] آورده است.
از آن جاییکه رشتهٔ تحصیلیام، مترجمی زبان انگلیسی، ایجاب میکند که با کتابهای لغت و فرهنگ[dictionary]های مختلف سروکار داشته باشم، با خود میاندیشیدم که متأسفانه، در زبان فارسی، نه تنها هیچ تزاروسی [thesaurus] وجود ندارد، که اصولاً معادل شفاف و درستودرمانی هم وجود ندارد.
واژهٔ «کلمه» دو مترادف دارد: «واژه» و «لغت». شاهپسوند «نامه» را به آخر «واژه» چسباندیم و آن را به معنای «کتابی مستقل که در آن معادل واژههای تخصصی یک رشته در زبان دیگر، معمولاً انگلیسی، داده شده» (فرهنگ برزگ سخن، مدخل «واژهنامه») به کار بردیم. این شاهپسوند را در کنار «لغت» نشاندیم و آن را به معنای «کتابی شامل واژهها، ترکیبات و اصطلاحات یک زبان و معنی آنها» (فرهنگ برزگ سخن، مدخل «لغتنامه») به کار بستیم. از آنجاییکه این پسوند را هنوز با «کلمه» پیوند نزدهایم و، از سوی دیگر، معادلهای پشنهادی برای واژهٔ thesaurus رسا نیستند، پیشنهاد میکنم «کلمهنامه» را در برابر این واژهٔ انگلیسی به کار بریم و فارسیزبانان را از پریشانی و نابسامانی درآوریم.
یادداشتها:
ـ آشوری، د. (1384). فرهنگ علوم انسانی. ویراست 2م. تهران: نشر مرکز.
ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1381). فرهنگ بزرگ سخن. (8جلد). تهران: سخن.
ـ انوری، ح. (سرویراستار). (1389). ذیل فرهنگ بزرگ سخن. تهران: سخن.
ـ حقشناس، ع.م. و دیگران (1379). فرهنگ هزاره. تهران: فرهنگ معاصر.
ـ صدریافشار، غ.ح. و دیگران (1387). فرهنگ معاصر فارسی. ویراست 4م. تهران: فرهنگ معاصر.
ـ فرهنگ واژههای مصوّب فرهنگستان (1386). دفتر 4م. تهران: انتشارات فرهنگستان.
یادآوری: بر نوشتهٔ بالا اصلاحیهای نوشتهام. آن را از اینجا بخوانید.